بازگشت

سست كردن پايه هاي اجتماعي مذهب و دين


يكي ديگر از «نبايسته هاي رفتاري» در مراسم عزاداري، پرداختن به كارهايي است كه پايه هاي اجتماعي مذهب را سست و تضعيف مي كند و آموزه هاي ديني را در چشمان دوست و دشمن موهون و لرزان جلوه مي دهد. يكي از مرزهاي فقهي سوگواري براي سالار شهيدان(ع) همين است كه موجب وهن مذهب نشود. رفتارهاي موهون ممكن است، با صرف نظر از وهن انگيز بودن، خود، في نفسه، نيز حرام باشند و ممكن است خودشان، بدون توجّه به وهن انگيزي آنها، مباح و روا باشند. در هر حال وقتي شيوه سوگواري و مطالب ارائه شده توسط گويندگان و مضامين القاء شده توسط مرثيه خوانان، به گونه اي بود كه موجب تحقير دين و مذهب شد و آموزه هاي ديني را غيرعقلاني و بي پايه و اساس معرّفي كرد، بايد با حساسيّت كامل از اين امور اجتناب كرد. به قول حاجي نوري وقتي سخنران هر قصّه و مطلب دروغ و راستي را با هم آميخت و هر خبر بي پايه و اساس را بدون مراجعه به اسناد معتبر نقل كرد يا از خود بافت، علاوه بر گناه و حرامي كه مرتكب شده سبب وهن مذهب و افتضاح ملت گرديده است، گسترش اين منكر بزرگ بدانجا مي انجامد كه در كتب خود بنويسند: شيعه بيت كذب است. به گفته شهيد قاضي طباطبايي؛ يكي از مضرّات اين كار، هر چند از روي محبّت نسبت به سيدالشهدا باشد، آن است كه دشمنان تشيّع به خصوص وهّابي مسلك ها، اصل تاريخ كربلا را به آن دروغها ضميمه كرده و اساس صحيح را قياس به آن ناصحيحها كرده و انكار مي كنند، چنانچه ابن تيميه حراني حنبلي، با كمال بي حيايي اصل تاريخ و حادثه كربلا را انكار كرده و ادعا كرده سر مبارك سيدالشهدا(ع) را به شام نبرده اند و از خاندان آن حضرت كسي را اسير نكرده اند.

اگر مصلحاني چون حاجي نوري، يك صد سال پيش به موضوع وهن مذهب توجه كردند و همگان به ويژه عالمان را به مبارزه با برخي پديده هاي عزاداري كه موجب وهن مذهب مي شود، دعوت نمودند، در زمان حاضر كه سطح علمي و آگاهي افكار عموميِ مردم، به ويژه جوانان و دانشجويان، ارتقاء يافته است و درا ين عصر، كه عصر ارتباطات نام گرفته و فن آوري اطلاعات بشر را قادر كرده، در زماني بسيار اندك با استفاده از شيوه هاي نوين رسانه اي و نرم افزاري هر پيامي را به دورترين نقاط زمين بفرستد، در چنين زماني، هرگاه مطلبي بي پايه گفته يا نوشته شود، يا رفتاري ناصحيح و نامعقول از گروهي سر زند يا شعار و رثايي غلوآلود و شرك آميز سرداده و خوانده شود، فوراً اين قبيل شعار، گفتار، نوشتار و رفتار به سراسر عالم مخابره مي شود و زمينه را براي دشمناني كه مترصد ضربه زدن و ايراد اتهام بر مذهب اهل بيت(ع) و مسلمانان مي باشند، فراهم مي آورد و در نتيجه خسارات جبران ناپذيري را بر جاي خواهد گذاشت كه با اساس پيام عاشورا ناسازگار است.

به ويژه در حال حاضر كه در پي وقوع انقلاب اسلامي، فرهنگ عاشورا، توان نيرومند خويش را در صحنه بين المللي در مبارزه با قدرتهاي شيطاني و افشاي چهره واقعي استكبار جهاني به اثبات رسانيده است و آنان كه منافع خود را با پيام حسين(ع) در خطر مي بينند، آماده اند با هر بهانه اي سيل خروشان امواج تبليغي خود را گسيل دارند و افكار عمومي جهانيان، به ويژه جوانان آرمان گراي مسلمان و حقّ طلب را كه اكنون در بسياري از مناطق حسّاس همچون لبنان و فلسطين به سوي اهداف حسين(ع) جلب شده است، منحرف كنند و آنان را از دنبال كردن سيره و روش حسين(ع) مأيوس گردانند. بر اساس همين هوشمندي و زمان شناسي است كه فقيهان بزرگي همچون امام خميني(ره) عزاداريِ موهن مذهب را ناروا دانسته و تحريم كردند. معمار جمهوري اسلامي با آنكه معتقد بودند عاشورا با همان سنت هاي سابق باقي باشد و دسته جات سينه زني و نوحه خواني به همان قوت خودش باشد و سينه زني و نوحه خواني ها را رمز پيروزي ملّت مي شمرد و هشدار مي داد كه قلمفرساها، با اسامي مختلف، شما را از اين مسير منحرف نكنند. با اين همه نسبت به جهات غير شرعي عزاداري حساس بود و مي فرمود:

«ما و هيچ يك از دينداران نمي گوئيم كه با اين اسم هر كس، هر كاري مي كند خوبست.»

در همين ارتباط، از كارهاي ناروايي كه بسياري از اوقات وهن مذهب را نيز در پي دارد و پرهيز از آن ضروري است. رقابت هاي ناسالمي است كه گاهي ميان دسته جات عزاداري و هيئت هاي مذهبي بروز مي كند و موجب دودستگي و پراكندگي مي گردد، چشم و هم چشمي در محافل سوگواري و عاشورائيان سمّ مهلك و كشنده اي است كه اهداف عزاداري را زير سؤال مي برد و جوانان عاشق ابي عبدالله(ع) را دلسرد مي كند. ميرزاي نائيني(ره) فقيه بزرگ عصر مشروطيّت، در پاسخ استفتائي كه از اهالي بصره و اطراف آن در باره به راه انداختن دسته جات و مواكب عزاداري به ايشان رسيده بود، مي نويسد:

«بيرون آمدن دسته ها در كوچه و خيابانها، از آشكارترين مصاديق عزاداري و رسانيدن پيام حسيني به دور و نزديك است و اشكالي ندارد.»

ولي در ادامه تأكيد مي كند:

«لكنّ اللازم تنزيه هذا الشعار العظيم عما لايليق بعبادة مثله من غناء او استعمال الات اللهو و التدافع في التقدم و التأخّر بين اهل محلّتين و نحو ذلك و لو اتّفق شي ء من ذلك فذلك الحرام الواقع في البين هو المحرم و لا تسري حرمته الي مواكب العزاء؛ ليكن لازم است، اين شعار بزرگ از هر كار ناپسند كه شايسته براي چنين عبادتي نيست، پاك باشد. از خوانندگي حرام و به كارگيري ابزار لهو و رقابت دسته جات در جلو و عقب افتادن از يكديگر و نزاع بين دو محلّه و مانند آن بايد پرهيز شود، اگر اين قبيل اتفاقات و كارهاي ناپسندي رخ دهد، حرام است، هر چند حرام بودن آن به حركت دسته براي عزاداري سرايت نمي كند.»

اين پاسخ كه در 5 ربيع الاول 1345ه·· ق تحرير شده، توسط ده نفر از فقهاء بزرگ همچون حضرات آيات حكيم، خويي و كاشف الغطاء نيز مورد تأييد قرار گرفته است.