بازگشت

تجلي عاشقانه حسين در شعر معاصر


جلوه عاشقانه حسين در شعر شاعران معاصر نيز جلوه گر مي شود. مرحوم الهي قمشه اي در مثنوي زيباي نغمه حسيني پيوند آغازين عشق را با نام مقدس حسين (ع) تصوير مي كند:



قصه عشاق و سپهدار دين كرد

بيان كلك سخندان عشق



حكيم قمشه اي از زبان پيامبر (ص) راز عاشقانه قيام حسيني را چنين بيان مي كند:



چون كه توئي قافله سالار عشق

رو به حجاز آر و عراق و دمشق



پر ز غم عشق كن آفاق را

نسخ كن آوازه ي عشاق را



در ازل از خامه ي سلطان عشق

شد رقم از خون تو قرآن عشق



خيز و عنان تاز به ميقات عشق

فاش و عيان ساز مقامات عشق



در اين نگاه عارفانه به حماسه عاشورا همه حوادث باطني و دروني است . باطن اين ماجرا حركت انسان براي رسيدن به لقاء الله است و اين مقصود، جهادي اكبر را مي طلبد.سالك به تاوان بلي در عهد الست بايد از كرب و بلا بگذرد، تا شهد نوشين شهادت را بياشامد.

استاد ارجمند دكتر منصوري لاريجاني نيز در مثنوي «خمسه آل عشق » نگاهي از همين نوع ، اما با زاويه اي متفاوت به كربلا دارد:

اسماي الهي نزد حضرت عشق مي آيند و از عشق كه تجلي حب ّ ذاتي است تقاضا مي كنند، تا پيغام ها را به حضرت ذات اقدس الهي برسانند. عشق پيام صفات را به ذات مي آورد. حضرت ذات تقاضايش را اجابت مي كند، خليفه الله را آيينه روي خويش مي گرداند. نام اين صورت حقيقت محمديه است :



نام اين سينه محمد ياد شد

با علي همزاد در ايجاد شد



علم الاسما شده تدريس او

فيض اقدس هم به جد تقديس او



اين خليفه ي اعظم براي انبساط وجود، داراي ولايت مطلقه است كه مظهر آن ولايت علي ابن ابي طالب است . عشق سپس به محضر ولايت ره مي نمايد:



سر خلقت در ولايت خفته است

اين حقيقت را محمد گفته است



عشق در دبستان علي (ع) درس ها مي آموزد و سپس براي آن كه خويش را عريان نمايد و سينه اش را از داغ عريان به مكتب حضرت زهرا (ع) مي رود:



چون تو زهرايي گلستانم نما

ني اگر خواهي نيستانم نما



عشق در مكتب حضرت زهرا (ع) با درد و غم غربت ولايت آشنا مي شود و براي ستادن خلعت زيبايي رهسپار كوي حسن (ع) مي گردد:



با جمالت عشق كامل مي شود

عاشقان را زينت دل مي شود



عشق سپس به توصيه امام حسن (ع) براي آموختن راز شهادت به كوي حسين (ع) مي شتابد:



السلام اي درد نوش جام عشق

دفتر آغاز و هم فرجام عشق



از حسن سوي تو مي آيم كنون

تا كني آگه مرا از راه خون



امام حسين (ع) عشق را به شكيبايي و هجرت رهنمون مي گردد، كه سرآغاز عشق آموزي ها هجرت است . عشق همه جا همراه حسين (ع) ره مي سپرد، تا آن كه شهادت امام و يارانش را در عاشورا به نظاره مي نشيند:



ديد ياران حسين چون لاله ها

سوختند اندر ميان شعله ها



شمع بزم عاشقان آمد حسين

منظر سينا نشان آمد حسين



عشق از تماشاي آن صحنه هاي خونين حيرت زده خود را به حضرت زينب (س) آموزگار خويش رساند و از او كمك خواست . زينب 3 او را دل داري داد كه نور حق را دراين صحنه خونين ببين كه در وجود ولي حزب الله الاعظم جلوه گر شده است . زينب او رابه ديدار قتلگاه مي برد و به او آموزش مي دهد كه عشق را بي شهادت سوز نيست وبي اسارت ساز. اصل مأموريت عشق اين است كه راز اين معنا را در منزل شهادت واسارت كشف كند:



عشق بايد كشف اين معنا كند

شور و غوغا در جهان بر پا كند



بي شهادت عشق را آواز نيست

بي اسارت نيز او را ساز نيست



گرچه مي دانم محمد زاده اي

دست بيعت با ولايت داده اي



با عدالت قامتت موزون شده

كوثر زهرا به جامت خون شده



زيور از دست حسن پوشيده اي

باده از جام حسين نوشيده اي



در اين نگاه ، برخلاف نگاه هاي پيشين اين عشق نيست كه شهادت را مي طلبد،بلكه اين شهادت است كه عشق را مي طلبد و عشق است كه بايد از حسين (ع) بياموزد وغم و درد راه پر خون عشق از اين جا آغاز شده است .

نگاه عارفانه به كربلا در اين اشعار به اوج خود مي رسد و البته حماسه هشت سال دفاع مقدس نيز موجب شد تا در ادبيات مقاومت نيز نام نمادين حسين ورد زبان ها گردد.