بازگشت

امير معزي


از شاعران قرن پنجم و اوايل قرن ششم بود. او مدتي را به مدح امراي سلجوقي گذراند و سپس تا پايان عمردر خراسان در خدمت سلطان سنجر بود و وفات او به سال 521 واقع شده است . وي در قصيده سرايي استاد بود اينك به ذكر نمونه هايي از اشعار عاشورايي وي اشاره مي گردد:



آن كه چون آمد به دستش ذوالفقار جان شكار

گشت معجز در كَفَش چون در كف موسي عصا



آمدآواز منادي «لا فتي الاّ علي »

وانگهي «لا سيف الا ذوالفقار» آمد ندا



و آن دو فرزند عزيزش چون حسين و چون حسن

هر دو اندر كعبه جود و كرم ركن وصف



آن يكي را جان ز تن گشته جدا اندر حجاز

و آن دگر را سر جدا گشته زتن در كربلا



آن كه دادي بوسه بر روي و قفاي او رسول

گرد بر رويش نشست و شمر ملعون در قفا



و آن كه حيدر گيسوان او نهادي بر دو چشم

چشم او در آب غرق و گيسوان اندر دما



روز محشر داد بستاند خدا از قاتلانش

تو بده داد و مباش از حسب مقتولان جدا