بازگشت

زناني كه در واقعه كربلا حضور داشتند




در فراخوان سخن ز كرب وبلاست

كه در آن نكته دقيق اين جاست



بانواني كه در كنار حسين

همه بودند غمگسار حسين



يا جوانان و كودكان در راه

بوده با كاروانيان ، همراه



مي برم نام هر يك از آنها

چون ضروريست نامشان اين جا



هست اين بخش ، ويژه نسوان

كه نمودند خدمتي شايان



همه آنان كه كربلا بودند

برچنان درد مبتلا بودند



نيز زن ها و كودكان آن

جاهمه سرگرم آه وواويلا



ليك زينب چو هست يار حسين

دائماً هست در كنار حسين



حال شايسته است كز نسوان

سخني چند آورم به ميان



تا نمايم سر سخن را باز

از شهيدان سخن كنم آغاز



دختر مسلم ، آن (حميده )بُوَد

هفت ساله چو نور ديده بُوَد



بود در خيمه روز عاشورا

همراه خانواده اش آن جا



در همان وقت دشمن نادان

حمل بنمود جانب آنان



آتش از كينه ها به پا كردند

خيمه ها را به آتش افكندند



چون كه آتش به خيمه گاه رسيد

در دل خيمه شد حميده ، شهيد



كودكان دگر همه محزون

جمله از خيمه گه شدند برون



برخي آنان به گرد عمّه خويش

همه محزون و داغدار وپريش



برخي آنان ز ترس كرده فرار

رو به صحرا نهاده در شب تار