بازگشت

تاريخ ساز كربلا






مي روم مادر! كه اينك كربلا مي خواندم

از ديار دوست، يار آشنا مي خواندم



مهلت چون و چرائي نيست مادر! الوداع

زانكه آن جانانه، بي چون و چرا مي خواندم



واي من گر در طريق عشق كوتاهي كنم

خاصه وقتي يار با بانگ رسا مي خواندم



مي روم آنجا كه مشتاقانه با حلقوم خون

جاودان تاريخ ساز كربلا مي خواندم



ذوالجناح رزم را گاه سحر زين مي كنم

مي روم آنجا كه ناي نينوا مي خواندم