بازگشت

گفت اي گروه....






گفت: اي گروه! هر كه ندارد هواي ما

سرگيرد و برون رود از كربلاي ما






ناداده تن به خواري و ناكرده ترك سر

نتوان نهاد پاي به خلوتسراي ما



تا دست و رو نشست به خون، مي نيافت كس

راه طواف بر حرم كبرياي ما



اين عرصه نيست جلوه گه روبه و گراز

شيرافگنست باديه ي ابتلاي ما



برگدد آنكه با هوس كشور آمده

سر ناورد به افسر شاهي، گداي ما



ما را هواي سلطنت ملك ديگرست

كاين عرصه نيست در خور فر هماي ما



يزدان ذوالجلال به خواتسراي قدس

آراسته ست بزم ضيافت براي ما