بازگشت

چرخ در خون!، براي جناب عباس






در حجله ي خون، باده ي گلگون مي زد

لبخند جنون، به عقل مجنون مي زد



از بهر رضاي عشق و ليلاي دلش

عريان شده بود و، چرخ در خون مي زد!