بازگشت

اسباب سرافرازي!






از خويش، تهي شد از تو پر شد، اي دوست

يك قطره نبود بيش و، در شد اي دوست



آن سر كه ز شرمندگي افكند به زير

اسباب سرافرازي حر شد، اي دوست!