بازگشت

شعله ي تب!






تو، رهبر هر چه رهنوردي اي دوست

تو، كعبه ي عشق هر چه مردي اي دوست






چون شمع، برافروختي از شعله ي تب

با آنكه طبيب هر چه دردي، اي دوست!