بازگشت

يغما شاخص ترين چهره در حوزه نوحه هاي عاشورايي


يـغـمـاي جندقي با تضمين غزليّات معروف سعدي و حافظ، مهارت خود را در خلق اين نوع از مـنـظـومـه هـاي عـاشـورايـي نـيـز، نـشـان داده اسـت. بـه نـمـونـه اي از تضمين يغما از غزل معروف سعدي توجّه كنيد:



آن كه با موكب او قافله ها دل برود

در ركابش، دل ديوانه و عاقل برود



وَز جمالش، غم جان خارج و داخل برود

گفتمش سير ببينم، مگر از دل برود



آن چنان جاي گرفته ست كه مشكل برود! [1] .

و نمونه ديگري از تضمين يغماي جندقي از غزل حافظ شيرازي:



چند گاهم، حرم قرب خدا بود وثاق

پس از آن، بارگه پاك نبي طاق و رواق



از اميران حجازم نه اسيران عراق

طاير گلشن قدسم، چه دهم شرح فراق



كه درين دامگه حادثه چون افتادم؟! [2] .

نـوآوري ديـگـر يـغـمـاي جـنـدقـي، اسـتـفـاده از قـالب غـزل در مـراثـي عاشورايي است كه علاقه مندان مي توانند براي آشنايي با اين گونه آثار وي، به مجموعه آثار يغما مراجعه نمايند.



ايـن نـوحـه عـاشـورايـي يـغـمـا كـه حـدود يـكـصـد و پـنـجـاه سـال از عـمر آن مي گذرد، هنوز مشتاقان بسياري دارد و مورد استفاده دسته هاي سينه زني در ايـّام عـزاداري سـالار شـهـيـدان قـرار مـي گـيـرد. بـار عـاطفي، ساختار محكم لفظي و هـمـاهـنـگـي مـوسـيـقـي درونـي و جانبي آن به ماندگاري اش كمك شاياني كرده است. به فرازهايي از آن توجّه كنيد:

مي رسد خشكْ لب از شطّ فرات، اكبر من

نوجوان اكبر من

سَيلاني بكن اي چشمه چشم تر من!

نوجوان اكبر من

كسوَت عمر تو، تا اين خم فيروزه نُمون

لعلي آورده به خون

گيتي از نيل عزا ساخت سيه معجر من

نوجوان اكبر من

تا ابد داغ تو اي زاده آزاده نهاد

نتوان برد ز ياد

از ازل كاش نمي زاد مرا، مادر من

نوجوان اكبر من

تا مهِ روي تو اي بَدر عرب! شمس عراق!

خورد آسيب محاق [3] .

تيره شد روز پدر، گشت سيه اختر من

نوجوان اكبر من

گر برين باطله (يغما)! كَرَمِ شبه رسول [4] .

نكشد خطّ قبول

خاك بر فرق من و كلك من و دفتر من

نوجوان اكبر من [5] .


پاورقي

[1] همان، ج 1، ص 272.

[2] مـجـمـوعـه آثـار يـغـمـاي جـنـدقـي، بـه تـصـحـيـح سـيـّد عـلي آل داود، ج 1، ص 323.

[3] سه شب آخر هر ماه قمري، که ماه ديده نمي شود.

[4] کنايه از وجود نازنين حضرت عليّ اکبر (ع) است.

[5] مجموعه آثار يغماي جندقي، ج 1، ص 328 و 329.