بازگشت

پيشينه سبك وقوع


حـضـور سـبـك وقوع در دهه هاي اوّل و دوّم سده دهم هجري در تاريخ ادبيات فارسي، به ثـبـت رسـيـده و در نـيـمـه دوم هـمـيـن سـده، دوره شـكـوفـايـي خـود را آغـاز كـرده و تـا دهه اوّل سده يازدهم هجري، به حيات خود رسماً ادامه داده است. حضور يكصد ساله اين سبك در عرصه غزل فارسي، به تدريج به زوال (شعر دوره تيموري) انجاميد و با جان تازه اي كـه در كـالبـد غـزل دمـيـد، آثـار مـمـتـاز و مـتـمـايـزي را بـه گـنـجـيـنـه غزل فارسي ارزاني داشت.

ايـن سـبـك نـيز همانند ديگر سبك هاي ادبي پس از استحاله تدريجي و فاصله گرفتن از مقتضيات ذاتي خود، به صورت سبك واسوخت درآمد كه عمري به كوتاهي عمرباني خود ـ وحشي ـ بافقي داشت. در ادامه اين بحث از سبك واسوخت و ويژگي آن خواهيم گفت.

بـا شـروع دوره زوال سـبـك وقـوع و سـبـك واسـوخـت، سـبـك ديـگـري در غـزل فـارسـي بـه تـدريـج متداول شد كه در آغاز به سبك اصفهاني و در اين اواخر به سـبـك هـنـدي اشـتـهار يافت چرا كه صائب تبريزي كه از پيشتازان اين سبك به شمار مي رفت در اصفهان اقامت داشت و با مهاجرت او و ديگر غزلسرايان هم شيوه او به هند، مرحله تـكامل اين سبك شعري آغاز شد و به اوج خود رسيد، با اين همه به اعتبار خاستگاه اصلي اين سبك (اصفهان) اطلاق سبك اصفهاني به آن، منطقي تر به نظر مي رسد.

بنابر آن چه گذشت، در قدمت زماني سبك وقوع و سبك واسوخت بر سبك اصفهاني نبايد تـرديد كرد و اين سبك را بايد از نظر زماني، برزخ ميان (شعر دوره تيموري) و (سبك اصفهاني) دانست.