بازگشت

از ظهر عاشورا تا پگاه ظهور


رضـا اسـمـاعيلي، فاصله عاشورا تا پگاه ظهور موعود را، به معبر خطرْخيزي همانند مي كـنـد كـه آسـمـانـش (سـرخ) اسـت و (جـاده هاي اساطيري) زمانش (سرخ)، و در گستره اين (برزخ سرخ) است كه آغوش خود را بر روي (خطر) گشوده است:



نشسته ام به گذرگاه ناگهاني، سرخ

در انتظار خطر، زير آسماني سرخ



نشسته ام كه بچينم عبور طوفان را

ز جاده هاي اساطيري زماني، سرخ



بر آن سرم كه بخوانم نمازي از آتش

اگر كه شعله بگويد شبي، اذاني سرخ



تمام هستي من: دفتري غزل، آتش

و سهم من ز تمام جهان: زباني سرخ



در انتظار حماسي ترين شب تاريخ

ظهور مي كند آن مرد آسماني، سرخ



به گاه خوف و خطر تا ظهور آن مرد، آه! [1] .

خدا كند دل من! منتظر بماني سرخ [2] .




پاورقي

[1] ايـن مـصـراع، در مـتـنـي که مورد استفاده قرار گرفت، بدون (آه) آمده بود که مـوجـب کـوتـاهـي وزن مـي شـد، لذا بـه خاطر عدم دسترسي به نسخه اصلي، موقّتاً با افزوده يک (آه) اين کوتاهي را چاره کرديم.

[2] مجموعه شعر ماه و نخل، ص 31 و 32.