بازگشت

اين مرد بي زره


احـد چـگـيـنـي، از (تـيـغ بـي نـيـام) و (مرد بي زرهي) حرف مي زند كه (آيينه حسين) و (تكرار حيدر) است، مردي كه از دست رفته بود، ولي از پا نمي نشست!



بر روي آفتاب، خنجر كشيده ايد

ظلمت نصيب تان اي قوم شب پرست!



هر روزتان سياه اي نهروانيان!

رفته ز يادتان آن تيغ و ضرب شست؟!



اين تيغ بي نيام، اين مرد بي زره

آيينه حسين، تكرار حيدر ست



در سرخي غروب، خورشيد روشني

در خون نشسته بود، از پا نمي نشست! [1] .




پاورقي

[1] درياي شعله ور، ص 65.