رابطه
عـلي انـساني از منظر (عشق) به اين صحنه نگاه مي كند و در ميان (دست) و (علَم) و (مشك) يك رابطه (عاطفي) برقرار مي سازد، رابطه اي كه از هم گسيخته است:
اي ساقي سرمستِ ز پا افتاده!
دنبال لبت، آب بقا افتاده
دست و علَم و مشك، سه حرف عشق ست
افسوس ز هم، اين سه جدا افتاده [1] .
پاورقي
[1] درياي شعله ور، ص 27.