انتخاب
حسن احمد زاده، در برابر آن همه (گذشت) و (فداكاريِ) سقّاي كربلا، انتخاب را (شرمنده) او مي بيند:
اي تشنه لبي كه آب، شرمنده توست!
تا صبح جزا، سحاب شرمنده توست
در اوج عطش، گذشتي از آب فرات
واللّه كه انتخاب، شرمنده توست [1] .
و شكوه كرمانشاهي، احساس زيباي خود را در اين رابطه به گونه اي ديگر بازگو مي كند:
آن قدر نرفتيم، كه مرداب شديم
همرنگ سكوت، محو مهتاب شديم
هر بار نشستيم و مرورت كرديم
از شرم لبان تشنه ات، آب شديم [2] .
پاورقي
[1] همان، ص 31.
[2] بال سرخ قنوت، ص 35.