مقام شهدا
اظهار عجز حميد سبزواري از رسيدن به مقام (شهدا) و منزلت ملكوتي آنان، شنيدني است:
نرسد مرا كه مقام تو، به زبان خامه كنم بيان
كه به پاي تن، نتوان سفر به فراز گنبد آسمان
تو شهيد! با پر و بال جان به مقام قرب رسيده اي
به كدام پا به كدام پر به تو مي رسم منِ ناتوان؟
چو تهي ز رنگ و ريا شدي، همه پر ز فيض خدا شدي
ز جهان جسم، رها شدي، به فلك شدي تو ز خاكدان
چو شهيد راه ولا تويي، ز قضاي دوست رضا تويي
ز مني گذشته و ما تويي، ز كران رسيده به بيكران
به تنت: رداي معاهدان، به كفَت: لواي مجاهدان
تو به حكم عزّت شاهدان به جنان گرفته اي آشيان
به تو و عروج تو مرحبا! سفرِ خروج تو مرحبا!
كه به جاي مانده منم منم ز سفر، ز جاده، ز كاروان! [1] .
پاورقي
[1] مجموعه شعر ماه و نخل، صص 105 و 106.