اذان سرخ
عليرضا مقامي، از (اذان سرخي) مي گويد كه از (گلوهاي بريده) برخاست و بر (بام سـپـيـده) مـنـتـشـر شـد، و بـراي تـبـيـيـن حـادثـه شـگـرف (شهادت) به بيت عارفانه اي تمثيل مي كند:
اذان سرخ، به بام سپيده سر دادند
نه با زبان، ز گلوي بريده سر دادند
چه گويمت كه تو آن را نه قصّه پنداري
حديث كرب و بلا مختصر كنم، باري:
حدوث حادثه اي عاشقانه، بود آن روز
براي وصل شهادت، بهانه بود آن روز) [1] .
پاورقي
[1] همان، صص 59 و 60.