بازگشت

استمرار خط شهادت


ذهـن شـاعـران دردآشـنـاي زمانه ما، به گستره اي دست يافته است كه در جايْ جاي آن و در لحظه يك حادثه شگرف تكرار مي شود و در همه اين تكرارها (زمان) است كه هيچ كاره و (شهادت) است كه حرف آخر را مي زند. سيّد جلال موسوي. روايتگر اين ماجرا است:



چنين كه نوح ما، طوفان سواري مي كند امروز

شهادت، باغ ما را آبياري مي كند امروز



نمي دانم چه طوفان عظيمي باز در راه ست؟

كه نبض حادثه، لحظه شماري مي كند امروز!



و در جـريـان هـمين رخدادي كاملاً استثنايي است كه (يزيديان) روزگار ما از دست هر شهيد به خون غلتيده اي، يك (ضربه كاري) دريافت مي كنند، چرا كه تازيانه قهر الهي در دسـتـان آنـهـا اسـت؛ هـمـان تـازيـانه اي كه در ديروزِ تاريخ بر گُرده آزادگان شهادت طـلبـي مـي نـشـست كه امروز از قطرهْ قطره خون پاك آنان شقايقي دميده است كه نشان داغ بر سينه دارد:



يزيد از دست خود، هفتاد و دو شلاّق خواهد خورد!

و هر يك ضربه، كار زخم كاري مي كند امروز [1] .




پاورقي

[1] بال سرخ قنوت، به انتخاب نگارنده.