بازگشت

موضوعات شعر آييني


دامـنـه شـعـر آيـيـنـي در زبان فارسي، بسيار گسترده است و علي رغم كساني كه سعي دارند شعر آييني را موضوعاً به مقوله هاي مناقبي و ماتمي، محدود كنند به خاطر ارتباط تـنـگـاتنگي كه موضوعات توحيدي،نيايشي، عرفاني، اخلاقي، حِكَمي، اجتماعي نيز بـا تـعـاليـم اسـلامي و باورهاي ديني دارند، مي توان آنها را در قلمرو شعر آييني مورد مـطـالعه قرار داد و براي هر يك از اين عناوين ارزشي، حوزه خاصّي را در شعر پارسي در نـظـر گـرفت، و از همين رو است كه قدمت شعر آييني را بايد با شعر مكتوب فارسي يكسان دانست.

اگـر مـفاهيم ارزشي و كليدي مطرح در شعر آييني را ـ به معناي تعميمي و نه اصطلاحي آن ـ از شـعـر فـارسـي بـگـيـريم، جز آثار منظوم عاطفي و عاشقانه و داستاني چه مطلب قـابـل ارايـه اي بـاقـي مي ماند؟ و اگر مفاهيم ارزشي در شعر فارسي را برگرفته و مـتـأثّر از تعاليم اسلامي ندانيم، كدام مأخذ معتبري را در اختيار داريم تا در مقام اثبات مـدّعـاي خـود بـه آن اسـتـنـاد كـنـيم؟ مگر آنكه بر مفاهيم متعالي و مشترك در اديان آسماني اصـرار ورزيـم، كـه در ايـن صورت نيز بر صبغه ديني اين مفاهيم ارزشي پاي فشرده ايم و مفهوم تعميمي شعر آييني را پذيرفته ايم.

چون موضوع اين اثر، بررسي مسائل مربوط به شعر عاشورا است و پرداختن به ساير مـوضـوعـات مطرح در شعر آييني، ما را از هدف اصلي دور مي كند، بررسي تفصيلي اين گونه مقولات را به فرصت موسَّعي وامي گذاريم.