بازگشت

قلمرو شعر آييني در گستره زبان فارسي


اگر مقوله هاي پندي، اخلاقي، حِكَمي، عرفاني، حماسي، نيايشي، ستايشي و ماتمي اجـازه ورود در عـرصـه شـعـر آيـيـنـي را داشـتـه بـاشند ـ كه دارند ـ و اگر اين عناوين از بسياري جهات ملهم از معارف اسلامي باشد ـ كه هست ـ كدام نقطه از گستره زبان فارسي را مـي توان نشان داد كه در سيطره اين مفاهيم ارزشي نباشد؟ و كدام محدوده از قلمرو شعر فارسي را مي توان سراغ كرد كه حضور شهروندان شعر آييني را به رسميّت نشناسد؟ و يا با آغوشي گشاده مَقدم آنان را گرامي ندارد؟!

شـعر آييني را مي توان به نخل بالنده و تناوري همانند كرد كه از ديرباز در جايْ جاي گستره زبان پارسي، ريشه دوانيده است و عمري به قدمت شعر مكتوب دري دارد.

اگر تاريخ شعر مكتوب دري را مرور كنيم، به ديرسالي شعر آييني و قدمت زماني آن، پـي خـواهـيـم بـرد. هر چند حنظله بادغيسي (متوفّي 220 ه‍. ق)، محمود ورّاق هروي (متولّد 221 ه‍. ق)، محمّد بن وصيف سگزي (معاصر يعقوب ليث صفّاري)، پيروز مشرقي (متولّد 283 ه‍. ق)، بـوسـليـك گـرگـاني (معاصر عمرو ليث) از پيشگامان شعر فارسي به شمار مي روند، ولي متأسّفانه به خاطر آثار بسيار معدودي كه از آنان به جاي مانده، نـمـي تـوان ارزيـابـي دقـيـقـي در مـورد آثـار آنـان ارائه كـرد و از هـمـين روي از رودكي سمرقندي (متولّد 329 ه‍. ق) به عنوان پدر شعر فارسي و بزرگترين شاعر فارسيْ زبـان يـاد مـي كـنـنـد كـه در سده چهارم و در دوره سامانيان توانست آثار ماندگاري را در مقوله هاي: پندي، داستاني، مدحي و ماتمي بيافريند و بزرگ ترين كار ادبي خود را كـه نـظـم داسـتـان پـنـدآمـوز (كليله و دمنه) بود، سامان دهد كه متأسفانه به جز ابيات مـعـدودي از آن، از تـاراج روزگـار، جـان به در نبرده است. البتّه برخي از محقّقان نظر ديـگـري داشته و شعر ابو جعفر قمي را بر شعر رودكي سمرقندي و نظاير او، ترجيح مي داده اند [1] .


پاورقي

[1] ابـو جـعـفـر حـسـن بـن مـحـمـّد بـن حـسـن قـمـي کـه اثر ارزشمند تاريخ قم را در سـال 378 ه‍. ق بـه زبـان عـربـي تـأليـف و حـسـن بـن عـلي قـمـي آن را بـه سـال 805 ـ 806 ه‍. ق بـه فـارسـي تـرجمه کرده است، دوّمين انگيزه خود را از تأليف تاريخ قم بدين گونه توضيح مي دهد:

... بـه کـرّات از ابـوالفضل محمّد بن الحسين العميد ـ رحمَه اللّه ـ شنيدم که او تعجّب مي نـمـود و مي گفت: سخت عجيب است که اهل قم، اخبار قم... ترک کرده اند و ايشان را در آن، کـتـابـي نيست و همچنين شعري از اشعار جعفر بن محمّد بن عليّ العطار پيش ايشان نيست، و پـيـش او شـعـر ابـي جعفر از بهترين شعرها بوده زيرا که او در آن، معاني لطيفه اختراع کـرده و بـر نـُظـَراي (هـمـانـنـدان) خـود از رودکـي و رازي، بـدان شـعـر فـايـق شـده و ابـوالفـضـل در حـقّ او فـرمـوده کـه: ابـو جـعفر در روزگار خود همچو امرء القيس است در روزگـار خـود، پـس جـمـع کـردم از بـراي ابوالفضل بعضي از شعر ابوجعفر، جز از آن اشعار که از براي خزانه مولانا ـ ادامَ اللّه نعمائه ـ جمع کرده بودم. (ر. ک: تاريخ قم، تـأليـف حـسـن بـن مـحـمـد بـن حـسـن قـمـي، ترجمه حسن بن علي قمي، به تصحيح سيّد جلال الدّين تهراني، ص 1 و 11 و 18).

نـظـر اديـب کـم نـظـيري همانند ابن عميد درباره ابوجعفر قمي و شعر او، بايد مورد عنايت اهـل تحقيق قرار گيرد چرا که او همان دانشمندي است که صاحب بن عبّاد به خاطر همصحبتي و مـلازمـت او، بـه ايـن نـام مـشـهـور گـرديـده اسـت. ابـن عـمـيـد کـه بـه سال 328 ه‍. ق به مقام وزارت رکن الدّوله ديلمي رسيده به خاطر يد طولايي که در علوم متداول زمان خود خصوصاً (ادب) و (ترسّل) داشته است به جاحظ دوّم معروف بوده و کسي در ايـن دو رشـتـه عـلمـي بـه پـايـه او در آن روزگـار (تـا 359 ه‍. ق کـه سـال درگذشت اوست). نرسيده است، (ر. ک: معارف و معاريف، ج 1، ص 77) و مسلّماً اگر پـانـزده بـاب از بـيـست باب تاريخ قم به تاراج روزگاران نرفته بود، ما امروز مي تـوانـسـتـيـم با مراجعه به باب هجدهم اين اثر ارزشمند، صدق گفتار و نظر صائب ابن عميد را درباره ابو جعفر قمي و شعر او ملاحظه کنيم و با آثار يکصد و سي نفر ديگر از شـعـراي قـم تـا سـده چهارم نيز ـ که به دو زبان فارسي و عربي شعر مي گفته اند ـ آشـنـا شـويـم ـ و داوري مـنـصفانه تري را در مورد بزرگ ترين شاعر فارسي زبان در سده هاي آغازين هجري ارائه دهيم.