بازگشت

رجزهاي عاشورايي امام حسين و اصحاب آن حضرت


حـضور پرشور رجزهاي عاشورايي و التهاب واژهْ واژه آنها را مي توان در متن خون نگار نـهضت كربلا با تمام وجود احساس ‍ كرد. باورهاي عميق و زلالي كه در اين رجزها موج مي زنـد، حـاكـي از غيرت، حميّت، مروّت و شور عشق و شهادتي است كه در سرزمين كربلا و در روز عـاشـورا بـه اوج خـود رسـيد. اين گلخروش ها را مي توان به شقايق هايي همانند كـرد كـه در دامـنـه سـرخ ْپـوش كـربـلا شـكـفـتـه انـد. مـتـأسـّفـانـه حـوصـله تـنـگ اين مقال، ما را از پرداختن به تمامي اين ارجوزه هاي ماندگار، باز مي دارد و ناگزيريم به ذكر مآخذ معدودي از رجزهاي عاشورايي اكتفا كنيم و بگذريم:

1 ـ رجز حضرت مسلم بن عقيل، سفير امام حسين (ع) به هنگام رويارويي با سربازان محمّد بن اشعث فرستاده عبيداللّه [1] .

2 ـ رجـز ابوثمامه صائدي حمداني، صحابي فداكار امير مؤ منان، امام حسن مجتبي و امام حسين (ع) در روز عاشورا [2] .

3 ـ رجزهاي متعدّد حضرت عبّاس، علمدار كربلا (ع) در عاشورا [3] .

4 ـ رجزهاي امام حسين (ع) در روز تاسوعا و عاشورا [4] .

5 ـ رجز حبيب بن مظاهر، پس از پايان نماز خوف در ظهر عاشورا و به هنگام حمله به سپاه دشمن [5] .

6 ـ رجز زهير بن قين، پس از مشاهده انكسار در چهره امام حسين پس از شهادت حضرت عبّاس و حبيب بن مظاهر (ع) [6] .

7 ـ رجـزهـاي سـه بـيتي و پنج بيتي: يزيد بن مظاهر اسدي، يحيي بن كثير انصاري و هلال بن نافع بجلي در روز عاشورا [7] .

8 ـ رجز كوتاه ابراهيم بن حسين در روز عاشورا [8] .

9 ـ رجز غلام ابوذر غفاري به هنگام مصاف با دشمن [9] .

10 ـ رجز غلامي كه به همراه مادرش، به دست امام حسين (ع) مسلمان شد و در روز عاشورا پس از شهادت او، سرش را به طرف سپاه امام پرتاب كردند و مادرش، سر فرزند خود را گرفت و به طرف قاتل او انداخت و وي را به هلاكت رسانيد [10] .

11 ـ رجز عبداللّه بن مسلم بن عقيل در روز عاشورا [11] .

12 ـ و رجزهاي ديگري كه از حضرت عليِّ اكبر، قاسم بن حسن، عون بن عبداللّه بن جعفر، جـابـر بـن عـروه غـفـاري، مـالك بـن داود، مـوسـي بـن عـقـيـل، احـمـد بـن مـحـمـّد هـاشـمـي، حـرّ بـن يزيد رياحي، و ساير شهداي كربلا در كتب مقاتل آمده، علي رغم تنوّعي كه از نظر قالب، وزن و قافيه در آنها ديده مي شود از نظر محتوا، سمت و سوي مشخّص و همانندي دارند. انگار تمامي اين گلخروش هاي حماسي از يك حنجره جوشيده و بر سر دشمن باريده اند.

مـنـاعـت طـبـع، جـوانـمـردي، كـرامت، شهامت، گذشت، فداكاري، عشق به شهادت و از همه بارزتر حمايت بيدريغ از وجود نازنين سالار شهيدان و پاسداري از حريم ولايت و امامت، گـلواژه هـايـي هـسـتـنـد كـه در ايـن رجـزهـاي عـاشـورايـي شـكـوفـا مـي شـونـد و شـمـيـم دل انـگـيز آنها، پردگيان حرم آل اللّه را از دغدغه خاطر بازمي دارند و روح بلند و آزاده اي را فـرا روي آنـان بـه تـصـويـر مي كشند كه براي پاسداري از ارزش ها، در تمامي صحنه ها حضور دارد و در حمايت از حريم امامت تا پاي جان ايستاده است.


پاورقي

[1] مـقـتـل خـوارزمـي، ص 301؛ و لهـوف، صـص 71 و 72، و مقتل ابي مخنف، ص 54.

[2] فرسان الهيجاء، ص 3 تا 6.

[3] مقتل ابي مخنف، ص 90 تا 93.

[4] الفـتـوح، محمد بن عليّ بن اعثم کوفي، ترجمه محمّد بن احمد مستوفي هروي، ص 884 و 908.

[5] مقتل ابي مخنف، ص 103.

[6] همان، ص 104 تا 106.

[7] همان، ص 107 و 108 و 109.

[8] همان، ص 109.

[9] همان، ص 111.

[10] همان، ص 112.

[11] همان، ص 113 و 114.