بازگشت

شعر عصر جاهلي


بـه هـنـگـام بـعـثـت پـيامبر اكرم (ص) و نزول تدريجي قرآن كريم، فرهنگ غالب عصر جـاهـلي ريـشـه در تـعـصـّبـات شـديـد قـومـي و مـفـاخره هاي واهي قبيله اي داشت و شعر آن روزگـار، خـصـوصـاً در شـبه جزيره عربستان سرشار از كامجويي ها، عشرت طلبي ها، رجـزخـوانـي هـا و مـقـوله هـاي كـامـلاً رؤ يـايـي و خـرافـي بـود و شـعـر عـصـر جاهلي كه فصل شكوفايي خود را تجربه مي كرد، بر معلّقات سبع [1] به عنوان نقطه اوج اين بالندگي پاي مي فشرد و عرب عصر جاهلي، كه تا به آن روز جز به معلَّقات نـمـي انـديـشـيـد نـاگـهـان خـود را در بـرابـر يـك پـديـده كـامـلاً اسـتـثـنـايـي ـ كه آيات مـُنـزَل قـرآنـي بود ـ رو به رو مي ديد كه از ساختار ممتاز لفظي و غناي محتوايي كاملاً مـتـمـايزي برخوردار بود، ولي به خاطر بيگانه بودن با ادب قرآني و كلام آسماني، آنـهـا را نيز در كنار ديگر منظومه هاي اين عصر قرار مي داد. اين طرز تلقّي از كلامي كه ريشه، نه در خاك كه در آسمان داشت (مخيَّل) بودن آن را در اذهان تداعي مي كرد، چرا كه عنصر (خيال) از ديرباز به عنوان يكي از عناصر اصلي شعر، شناخته شده بود.

پـيـامـبـر اكـرم ـ صـلوات اللّه عـليـه ـ بـا آگـاهـي كـامـل از پي آمدهاي شومي كه اين برداشت نادرست به همراه داشت، به رويارويي آشكار بـا آن برخاست. زيرا قرآن به عنوان يك منشور جاودانه آسماني و مبشِّر سعادت دنيوي و اخـروي انـسـان هـا، و بـا رسـالتـي مـبـتـني بر موازين عقلاني و برهاني، حضور عنصر (خيال) را ـ كه ريشه در وهم و گمان دارد ـ برنمي تافت.

سـرانـجـام، فـرهـنـگ بـالنـده اسـلامـي بـه تـدريـج شـبـه فـرهـنـگ مـبـتـذل عـصـر جـاهـلي را از مـتـن زنـدگـي پـيـروان قـرآن حـذف كـرد و مـعـيـارهـاي اصيل الهي را در جامعه خرافي و بت زده آن روزگار، حاكم ساخت و تمدّن عظيم اسلامي را، بنيان نهاد.

پيامبر اكرم (ص) به منظور حذف شعر ضدّ ارزشي و پاسداري از حريم وحي و نبوّت از يـك سـو، و ارضـاي نـيـاز هـنـري و عـاطـفي جامعه اسلامي و اهمّيت دادن به شعر ارزشي و هـدفـمـند از سويي ديگر، مشخّصاً حول سه محور: حذفي، تنزيهي و تشويقي حركت مي كردند.


پاورقي

[1] پديد آورندگان اين منظومه هاي هفتگانه، عبارت بودند از:

ـ ابوالحارث جندح بن حجرالکندي معروف به امرؤ القيس (540 ـ 500 م).

ـ طَرَفة بن العبد بن سفيان بن سعد (569 ـ 543 م).

ـ زهير بن ابي سلمي المرّي (بين سالهاي 530 تا 627 م).

ـ ابو عقيل لبيد بن ربيعة العامري (متوفّي 41 ه‍. ق).

ـ ابوالاسود ابو عبّاد عمرو بن کلثوم بن مالک التّغلبي (متوفّي 570 م).

ـ ابوالمغلس عنترة بن شدّاد العبسي (615 ـ 525 م).

ـ حارث بن ظليم بن حلزة اليشکري البکري (معاصر عمرو بن هند پادشاه حيره).