بازگشت

تعريف شعر و نظم


(شـعـر) كـلامـي اسـت مخيَّل و مخيِّل و آهنگين كه غالباً مقفّي است، و نظم كلامي است آهنگين و هميشه مقفّي.

بـر ايـن اسـاس، (آهـنـگ) وجـه اشـتـراك هـمـيـشـگـي شـعـر و نـظـم اسـت و عـنـصـر خـيـال وجـه تـمـايـز هـمـيـشـگي آن دو. بنابراين وجود (شعر منثور) و (نظم غير شعر) نيز متصوَّر است. [1] .

در شعر مقوله هاي: پندي، اخلاقي، داستاني، عرفاني، حماسي، سياسي، احساسي، اجـتـمـاعـي، بـزمـي، رزمـي، مدحي و ماتمي، مطرح است كه از نظر موضوعي مي تواند اسـاس تـقـسيم بندي هايي قرار گيرد و يا از جهت سبك، زبان، زمان، مكان و قالب هاي مـتـنوّع شعري، تقسيم بندي هاي ديگري از آن ارايه شود، و گاه مي توان با انتخاب يك عـنـوان كـلّي، بـسـيـاري از مـقـوله هـاي يـاد شده را به عنوان زير مجموعه هاي آن در نظر گـرفـت. مـانند: شعر آييني كه قابل انطباق با بسياري از موضوعات شعري است. چنان كـه خـواهـيـم ديـد، اگـر شعر داراي مفاهيم ارزشي باشد و هدف مند در متن جامعه حركت كند، مـورد تـأيـيـد قـرآن و سـنـّت اسـت، ولي اگـر اهـداف ضـدّ ارزشـي و غـيـر اخـلاقـي را دنـبـال كـنـد از چـنـين پشتوانه اي طبعاً برخوردار نيست و عملاً در مسير جريان حذفي از متن جامعه اسلامي، قرار مي گيرد.


پاورقي

[1] فرهنگ معين، ج 2، ذيل لغت (شعر).