بازگشت

فصل گلريزان باغ كربلا (محمد علي صاعد اصفهاني )






اي انيس خاطر ناشاد ما

اي محرّم كي روي از ياد ما



گرچه نوروز است و روز تازه هاست

از براي ما همان فصل عزاست



شد بهاران، ابر آزاري كجاست

شد محرّم گريه و زاري كجاست



ما محّرم را ز خاطر كي بريم

رفت عمري و مقيم اين دريم



ما محرّم زاده و نسل غميم

نسل عاشورائيان ماتميم



همنشين گريه و سوزيم ما

همدم اشك شب افروزيم ما



گرچه نوروز است گريانيم ما

در غم زهرا(ع) پريشانيم ما



هاي هاي گريه و زاري ببين

شيعيان گرم عزاداري ببين



گرچه نوروز است و ميراث جم است

با محرّم اين زمان چون مُدغم است



رخت عيد ما همان شال عزاست

نُقل بزم ما حديث كربلاست



ما در اين نوروز هم زاري كنيم

چون محرّم شد عزاداري كنيم



نُقل و شيريني نهان در چشم ماست

ميزبان عيد مهمان عزاست



اشك جاريمان گلاب بزم ماست

گفتگومان گفتگوي كربلاست



بزم ما گرم است از سوز نهان

نقل و شربت گريه و اشك روان



فصل نوروز و سيه پوشيم ما

كربلا سير و بلا نوشيم ما



فصل فصل ماتم آل عباست

فصل گلريزان باغ كربلاست



غنچه نشكفته اصغر ببين

بر سر دست پدر پرپر ببين



اين كه فرقش گشته مُنشق اكبر است

سرو قد بوستان حيدر است



همنواي اشك كن احساس را

لاله گون بنگر قد عبّاس را



در محرّم كار، كار گريه است

گر بهاران شد، بهار گريه است



جاي شربت در قدح خونا به كن

موسم زاري است با ما لابه كن



ما در اين فصليم با اشك بصر

تسليت گوي امام منتظر(عج)



صبح شد (صاعد) چو شام انتظار

بهر ما عيد است و نوروز بهار