بازگشت

خدايا تو شاهدي... كه پسر پيامبر را تشنه كشتند!


آخرين لب تشنه كربلا امام حسين عليه السلام بود كه با جگر سوخته غصه تشنگي كودكانش او را به سختي مي آزرد. آنحضرت كه از همه تشنه تر بود و در طول روز عاشورا بر بالين شهيدان رفته بود و گرما به نهايت درجه در وجودش تأثير كرده بود، پيش چشم فرزندانش در


شديدترين حالات تشنگي به شهادت رسيد، و پرونده شهادت را مهر نهايي زد.

دشمن حسين عليه السلام به جنگ كسي آمده بود كه روزي پيامبرصلي اللَّه عليه وآله او را روي زانوان مبارك خويش گذارده بود و مي فرمود: اي حسينم، اي يكي از دو جوان بهشتي، تو را مي بينم كه بين همين امت در خون خود غلطاني و سر از تنت جدا شده است. تو تشنه اي، اما آنان به تو آب نمي دهند. جگرت كباب است ولي سيرابت نمي كنند. آيا همينان در روز قيامت از من شفاعت مي خواهند؟ خدايا شفاعت مرا به اينان مرسان.

امام حسين عليه السلام هر بار كه آب مي خواست شمر جواب مي داد: بخدا قسم نمي گذارم وارد آب شوي مگر اينكه وارد آتش شوي!!

آنحضرت در لحظاتي كه بر زمين افتاده بود و قدرت بلند شدن نداشت، مي فرمود: كجائي اي پدر؟ كجائي اي مادر؟ كجائي عباسم؟ كجائي اكبرم؟ بيدار شويد كه به خيمه ها حمله كردند. خدايا تو شاهد باش كه نوه پيامبر را در حال تشنگي كشتند. خدايا تو گواه باش كه پسر وصي رسول خدا را شهيد كردند.



خيمه گاهت به لب آب و تو اندر تك و پو

عطش و حنجر و خنجر به هم آميخته بود