تشنگي... در زندان كوفه!
قساوت ابن زياد و سختگيري او در تشنگي حتي دو فرزند مسلم را در بر گرفت، و پس از دستگيري و زنداني كردن آنان دستور داد غذا و آب گوارا به آن دو ندهند.
دو طفلان مسلم بعد از گذراندن دوران سختي در زندان، به پيرمرد زندانبان گفتند: ما اسير دست توايم و تو تا بحال به ما آب گوارا نداده اي و در زندان نيز به ما سخت مي گيري. حال بايد به تو بگوئيم كه ما طفلان مسلم هستيم.
پيرمرد با شناختن آنان ناراحت شد و تصميم گرفت از اين وضع نجاتشان دهد. او دو قرص نان و كوزه اي آب آورد و به دو برادر داد و گفت: «اينها را برداريد و شبانه از زندان بيرون رويد».
... و اينچنين بود كه روزهايي را بدون آبي گوارا به سر آوردند و عاقبت آواره بيابان شدند و تشنگي و كم آبي در اين دور دست نيز ياران كربلا را به خود مبتلا ساخت.