بازگشت

تير و شمشير... در پاسخ آب!


امام حسين عليه السلام و اصحابش، از هيچ اقدام ممكني براي آوردن آب فروگذار نكردند. حتي در مواردي جانشان به خطر افتاد و توانستند كمي آب بياورند.

در حاليكه محاصره دشمن به حد اعلا رسيده بود، شنيدن صداي العطش كودكان بر دل امام حسين عليه السلام و حضرت عباس بسيار


سنگين بود. آنحضرت در حالي كه اشك مي ريخت به سوي خيمه برادر به راه افتاد.

امام حسين عليه السلام فرمود: اي برادر، اي سقاي كودكانم، براي كدام مصيبت گريه مي كني؟ حضرت عباس گفت: عطش بر ما فشار آورده و كودكان را بيشتر آزار مي دهد. دو چاه نيز كنديم ولي به آب دست نيافتيم.



سقا... و رنگ از تشنگي... پريده

درياي آبش... جاري از... دو ديده



امام حسين عليه السلام بعنوان اتمام حجت بر دشمن به برادرش دستور داد بار ديگر از آنان آب طلب كند، تا شايد دلشان به حال جگرهاي سوخته بسوزد.

حضرت عباس عرض كرد: «برادرم، چند بار از اينان آب خواسته ام اما اينان جواب مرا با تير و شمشير داده اند». در اينجا امام حسين عليه السلام به شدت گريه كرد.

از شرم

لبان

تشنه تو

شد آب

دلش كباب،

عباس!