بازگشت

اتمام حجت بزرگ آب!؟


مطرح كردن مسئله آب از سوي امام حسين عليه السلام دو جهت را در بر مي گرفت:

از يك سو به آنان ثابت مي كرد كه منع آب در آن شرائط خاص جفاست، زيرا هيچ تأثيري در نتيجه اين جنگ ندارد. براي سي هزار نفر


در برابر هفتاد و دو نفر احتمال شكستي نيست، چرا كه اين عده كم در محاصره آنان بودند.

از سوي ديگر امام حسين عليه السلام براي نجات آنان از جهنم، راههايي مطرح كردند تا خود را از قتل آنحضرت برهانند و يا لااقل جرم خود را تخفيف دهند كه اگر حضرت شهيد هم شوند با لب تشنه نباشد.

امام حسين عليه السلام بعنوان اتمام حجت سه راه را به عمر سعد پيشنهاد كردند:

اول، بازگشت به مدينه.

دوم، رفتن به يكي از مرزها.

عمر سعد هيچكدام از دو مورد را قبول نكرد. لذا حضرت پيشنهاد سوم را كه شكننده ترين اتمام حجت بود مطرح كردند و فرمودند: از تشنگي جگرم پوسيده و جمع شده است! جرعه آبي به من دهيد.



قطره آبي ده به من ظالم؛

در قيامت من كوثري دارم؛



آب از بهر خود نمي خواهم؛

تشنه در خيمه دختري دارم!



عمر سعد باز هم جواب منفي داد. بدين صورت محكوميت او و لشكرش، نزد خودشان و هر كسي كه اين داستان را در طول تاريخ بخواند ثابت شد، و هيچ عذري براي تشنه نگاه داشتن پسر پيامبر باقي نماند.