بازگشت

منع آب... به دستور پست ترين مردم!؟


ابن زياد با منع آب، از يك سو مي خواست امام حسين عليه السلام را وادار به تسليم كند؛ و از سوي ديگر با انتقام گرفتن عقده هاي خود را خالي نمايد.

او ناجوانمردانه ترين راه را انتخاب كرد: توقف در سرزمين خشك تر و گرمتر و كم آب تر، منع آب، محاصره فرات و محاصره خيمه ها. ولي با كمال تعجب امام حسين عليه السلام در برابر اين حربه ها تا لحظه آخر مقاومت نمود.

ابن زياد در نامه اول براي حر نوشت: «وقتي نامه من به دست تو رسيد، كاروان حسين عليه السلام را در بيابان خشك و خالي كه سبزي و آبادي در آن نزديكي نباشد، متوقف كن»!

حر نامه را به امام حسين عليه السلام نشان داد و گفت: اين فرمان ابن زياد است و شما بايد در همين مكان كه بدون گياه و آبادي است بايستيد.

امام حسين عليه السلام فرمودند: «واي بر تو، بگذار به يكي از اين آباديها برويم»!

حر از يك سو خود را در برابر فرزندان زهرا مي ديد، و قلباً دوست نداشت چنين رفتار ناجوانمردانه اي با حضرت داشته باشد، و از سوي ديگر فرمان ابن زياد برايش اجباري بود.

لذا در جواب گفت: يابن رسول اللَّه، همانطور كه مي بيني جاسوسان ابن زياد مواظب من هستند و نمي توانم شما را به آبادي ببرم. شما بايد همين جا توقف كنيد!

امام حسين عليه السلام و اصحابش در مقابل حر و لشكرش در سرزمين كربلا - در قسمتي گرمتر و خشك تر - توقف كردند.

در نامه دوم ابن زياد به عمر سعد آمده بود: «اي عمر سعد، راهها را بر او تنگ كن و مگذار آب بنوشد و سر او را برايم بفرست».

عمر سعد محافظت از فرات را به قدري زياد كرد كه يك قطره آب به خيمه ها نرسد.

نامه سوم ابن زياد به عمر سعد چنين بود: «مگذار به هيچ عنوان يك قطره آب بخورند، همانطور كه عثمان آب نخورد».

عمر سعد پانصد نفر را براي محافظت از شريعه فرات فرستاد. آنان شريعه را - كه منشعب از فرات مي شد - محاصره كردند، و اين كار سه


روز قبل از عاشورا بود.

ابن زياد در نامه چهارم به عمر سعد نوشت: «اگر حسين حكم مرا قبول نكرد او را از آب منع كن، كه من آب را بر او حرام كرده ام ولي بر سگها و خوكها حلال كرده ام»!

بعد از رسيدن اين نامه، عمر سعد دوهزار سرباز ديگر به محافظين فرات اضافه كرد. سپس چهار هزار نفر ديگر را به سرلشكري يكي از دوستان خود كنار شريعه فرستاد.

محافظت از فرات با شش هزار نفر در مقابل هفتاد و دو نفر، علامت ترس و وحشت شديد لشكر از اين عده كم بود. تعجب در اين است كه اصحاب امام حسين عليه السلام با وجود چنين لشكر عظيمي، چند بار آب را به خيمه ها رساندند.

آبي...

كه كرده بود خدا

... مهر فاطمه!

بستند باز...

بر رخ...

مهمان كربلا!!

بدين ترتيب لشكر عمر سعد ساحل فرات و كنار شريعه را محاصره كردند، و تشنگي امام حسين عليه السلام و اصحابش شدت پيدا كرد.

از آب هم مضايقه كردند

كوفيان!

خوش داشتند حرمت مهمان

كربلا!


امام حسين عليه السلام تبري برداشتند و به پشت خيمه ها رفتند. نوزده قدم به طرف قبله برداشتند و آنجا را شكافتند و چشمه آبي نمايان شد. با همان آب، تمام اصحاب و اهل و عيال امام حسين عليه السلام سيراب شدند. سپس حضرت فرمود: «اثر چشمه را بپوشانيد».

با هدفي كه ابن زياد داشت پيدا شدن آب كار را به تأخير مي انداخت. پيداست كه آنان لشكر امام حسين عليه السلام را به دقت زير نظر داشتند تا به هيچ عنوان به آب دسترسي پيدا نكنند، تا آنجا كه اين خبر نيز از آنها مخفي نماند و به ابن زياد گزارش داده شد.

نامه پنجم ابن زياد به عمر سعد چنين بود: «حسين و اصحابش چاه كنده و به آب دست پيدا كرده اند. از لحظه اي كه نامه من به تو رسيد آنان را از اين كار منع كن و مگذار به آب دست پيدا كنند. تا حد امكان بر آنان سخت بگير، همانطور كه عثمان را تشنه نگاه داشتند».

اينجا بود كه در فكر محاصره شديد خيمه ها افتادند و اين آخرين فشاري بود كه براي منع آب بكار گرفتند.

زان تشنگان

هنوز

به عَيُّوق مي رسد

فرياد «العطش»

ز بيابان كربلا