بازگشت

لاله ي خونين كربلا


سرود درد (دفتر اول) ديوان اشعار حميد سبزواري، ص 364.



لاله خونين سر زد از دامان خاك

شرمگين شد، چهر مهر تابناك



صبح، بر روي شقايق خنده زد

نقش خون بررفته و آينده زد



آفتابي سرخ از يثرب دميد

نينوا را دامن اندر خون كشيد



شد زمين گلرنگ و شد آفاق سرخ

شهر سرخ و كوچه سرخ و طاق سرخ



فرش را امواج خون در بر گرفت

عرش از معراج خون زيور گرفت



مصطفي گلبوسه بر آن لاله زد

ز آتش شوقش به لب تبخاله زد



مرتضي خندان به چهرش بنگريست

كاين گل محراب خونين علي است



شادمان زهرا شد از ديدار او

بوسه زد بر حنجر و رخسار او



در ملك افتاد شور و همهمه

بوسه زد بر حنجرش چون فاطمه



لرزه در نه طاق افلاك اوفتاد

نقش (ثارالله) چو بر خاك اوفتاد



بثرب آن شب كربلا زاييده بود

تك سوار دشت (لا) زاييده بود



زاده شد در دامن يثرب حسين

پاسدار خندق و بدر و حنين