بازگشت

دو بند از تركيب بند ديگر






بود از مظهر حق دختركي در اسرا

موكنان مويه كنان، جامه دران، نوحه سرا



قامت از بار يتيمي شده يكباره دو تا

وز غم دربدري خاك به سر، خار به پا



بر دل افسردگي و خونجگري يار همه

صبح رويش ز صفا شمع شب تار همه



هر دم از هجر پدر روي به ديوان گريست

در و ديوار هم از آن مه خونبار گريست






ام كلثوم پي تسليتش زار گريست

زينب از ديدن آن هر دو بيكبار گريست



دائم از گريه اش اندر اسرا ولوله بود

بدتر از آن همه در گردن او سلسله بود