بازگشت

و في مناقب اميرالمؤمنين حسين (و مراثي آن حضرت)


ديوان محمد بن حسام خوسفي، به تصحيح احمد احمدي بيرجندي- محمد تقي سالك، از انتشارات اداره ي كل وقاف خراسان.



دلم شكسته و مجروح و مبتلاي حسين

طواف كرد شبي گرد كربلاي حسين






شگفته نرگس و نسرين و سنبل تر، ديد

ز چشم و جبهه و جعد گره گشاي حسين



طراز طره ي مشكين عنبر افشانش

خضاب كرد به خون، خصم بي وفاي حسين



ز حلق تشنه او رسته لاله ي سيراب

ز خون كه موجد زد از جانبت قفاي حسين



قدر چو واقعه ي كربلا مشاهده كرد

ز چشم چشمهخون راند بر قضاي حسين



نشسته بر سر خاكستر آفتاب مقيم

كبودپوش به سوگ از پي عزاي حسين



جماال روشن خورشيد را غبار گرفت

كه در غبار نهان شد مه لقاي حسين



در آن محل كه ز بيداد داد، داده شود

سزاي خود ببرد خصم ناسزاي حسين



به روز واقعه اي ظالم خدا ناترس

بيا ببين كه چها كرده اي بجاي حسين



خداي قاضي و پيغمبر از تو ناخشنود

چگونه مي دهي انصاف ماجراي حسين



حسين، جان گرامي فداي امت كرد

سزاست امت اگر جان كند فداي حسين



به روز حشر ببيني به دست پيغمبر

كليد گنج شفاعت به خونبهاي حسين



حسين را تو نداني خداي مي داند

كمال منزلت و عزت و علاي حسين



نكاح مادر او زير سايه ي طوبي

ببست با پدرش در ازل، خداي حسين



غبار گرد مناهي به دامنش نرسيد

ز عصمت گهر پاك پارساي حسين



سحاب، قطره ي باران، حسين سر بخشيد

عطاي ابر كجا و كجا عطاي حسين



اگر رضاي خدا و رسول مي طلبي

متاب روي ارادت تو از رضاي حسين



به باغ منقبت آل مصطفي امروز

منم چو بلبل خوشخوان، سخنسراي حسين



خموش ابن حسام اين سخن نه لايق تست

ستايش تو كجا و كجا ثناي حسين؟!



مهيمنا، به دعائي كه خواند پيغمبر

كه ياد كرد درو صفوت و صفاي حسين



كز آفتاب قيامت مرا پناهي ده،

به زير سايه ي، دامن كش لواي حسين