بازگشت

عاشق بي دست






اي ماه سه آفتاب عباس

عشقي تو و عشق ناب عباس



در دفتر عاشقان بيدست

گلواژه ي انتخاب عباس



آئين امام دوستي را

دادي تو به شيخ و شاب عباس



بودي تو كتاب حسن و افسوس




صد پاره شد اين كتاب عباس



آقاي شباب اهل جنت

نور دل بو تراب عباس



با نغمه ي جان من فدايت

كرده است ترا خطاب عباس



با موكب عصمت و امامت

هم محمل و همركاب عباس



اي ماه سپهر خون كه گرديد

بر گرد تو آفتاب عباس



آنجا كه ز تاب عشق مي ريخت

گلبرگ رخت گلاب عباس



هر قطره ي خون دست و فرقت

شد چشمه ي انقلاب عباس



اي روح سكينه، جان زينب

بر پيكر اضطراب عباس



مي داد به اهل بيت اطهار

ديدار تو صبر و تاب عباس



در گريه بسي سؤال دارند

طفلان نخورده آب عباس






برخيز و بده سؤالشان را

با زخم سرت جواب عباس



اصغر ز عطش نبرده خوابش

رفتي تو چرا به خواب عباس



برخيز و دوباره آب بردار

كن سوي حرم شتاب عباس