بازگشت

درخواست ياري


و قال لابي عبدالرحمان: يا اباعبدالرحمان! اما علمت ان من هوان الدنيا علي الله تعالي أن رأس يحيي بن زكريا اهدي الي بغي من بغايا بني اسرائيل؟ اما تعلم ان بني اسرائيل كانوا يقتلون ما بين طلوع الفجر الي طلوع الشمس سبعين نبيا ثم يجلسون في اسواقهم يبيعون، و يشترون كان لم يصنعوا شيئا؟ فلم يعجل الله عليهم، بل اخذهم بعد ذلك اخذ عزيز ذي انتقام.

اتق الله يا اباعبدالرحمان و لا تدع نصرتي [1] .

(حضرت به ابي عبدالرحمان فرمود:) آيا مي داني يكي از پستي هاي دنيا در پيشگاه خدا اين بود كه سر يحيي بن زكريا را به عنوان هديه به نزد ستمگري از ستمگران بني اسرائيل بفرستند؟ آيا مي داني كه بني اسرائيل در فاصله ي طلوع فجر تا طلوع آفتاب هفتاد پيامبر را به قتل مي رساندند آن گاه به بازار مي رفتند و در مغازه ها مشغول خريد و فروش مي شدند گوئي هيچ خبري نبوده است؟

خداوند به آنان مهلت داد و پس از آن انتقام سختي از آنها گرفت.

اي اباعبدالرحمان از خدا بترس و در ياري ام كوتاهي مكن.


پاورقي

[1] بحارالانوار: ج 44، ص 365.