بازگشت

عذر بدتر از گناه


مر علي عبدالله بن عمرو بن العاص فقال عبدالله من احب ان ينظر الي احب اهل الارض الي اهل السماء، فلينظر الي هذا المجتاز، و ما كلمته منذليالي صفين، فاتي به ابوسعيد الخدري الي الحسين عليه السلام. فقال الحسين: اتعلم اني احب اهل الارض الي اهل السماء و تقاتلني و ابي يوم صفين، و الله ان ابي لخير مني.

فاستعذر، و قال: ان النبي صلي الله عليه و آله و سلم قال لي: اطع اباك.

فقال له الحسين عليه السلام: اما سمعت قول الله تعالي: (و ان جاهداك علي ان تشرك بي ما ليس لك به علم فلا تطعهما) و قول رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم: «انما الطاعة في المعروف» و قوله: «لا طاعة لمخلوق في معصية الخالق» [1] .

(حضرت روزي از كنار عبدالله بن عمرو بن العاص مي گذشتند كه عبدالله گفت: هر كس دوست دارد محبوب ترين فرد روي زمين را در نزد آسمانيان ببيند، بايد به حسين نظاره كند، و من از شب هاي صفين تا به حال با او سخن نگفته ام، آن گاه ابوسعيد خدري او را به نزد حسين عليه السلام آورد و حضرت فرمودند:) با اين كه مي داني من محبوب ترين فرد روي زمين هستم در نزد آسمانيان، با من و پدرم در صفين نبرد مي كني. به خدا قسم كه پدرم از من بهتر است.

عبدالله معذرت خواهي كرد و گفت: پيامبر به من فرمود كه هميشه از پدرت اطاعت كن.

حضرت فرمود: آيا گفتار خدا را نشنيدي كه مي فرمايد: اگر پدر و مادر تلاش كردند كه نسبت به او شرك ورزي، در حالي كه علم نداري، هرگز از آنها اطاعت نكن.

و آيا گفتار پيامبر را نشنيدي كه فرمود: «اطاعت در كارهاي نيك بايد باشد» و باز از حضرت نشنيدي كه فرمود: «اطاعت از مخلوق در راستاي عصيان خالق روا نيست؟»


پاورقي

[1] مناقب آل ابي‏طالب، ج 4، ص 73.