سوگند غلط
و قال احذروا كثرة الحلف، فانه يحلف الرجل لخلال اربع: اما لمهانة يجدها في نفسه، تحثه علي الضراعة الي تصديق الناس اياه، و امالعي في المنطق، فيتخذ الايمان حشوا وصلة لكلامه، و اما لتهمة عرفها من الناس له، فيري انهم لا يقبلون قوله الا باليمين، و اما لارساله لسانه من غير تثبيت [1] .
از سوگند زياد پرهيز كنيد، زيرا انسان براي چهار جهت سوگند ياد مي كند.
اول: يا به خاطر پستي (و كمبودي) كه در خويش احساس مي كند، او را و اميد دارد كه با قسم خوردن مردم تصديقش نمايند.
دوم: در سخن، و آوردن دليل و برهان ناتوان است، از اين رو سوگند را زايد بر كلام (معمول) خويش و براي رسيدن به مقصود به كار مي گيرد.
سوم: در معرض اتهام مردم است و فكر مي كند جز با سوگند از او نمي پذيرند. چهارم: (عادت كرده) كه زبان خويش را رها كند (و قسم ياد نمايد).
پاورقي
[1] مجموعة ورام: ج 2، ص 110.