بازگشت

آقائي و سيادت


قيل سأل اميرالمؤمنين ابنه الحسين فقال يا بني ما السؤدد؟

قال عليه السلام: اصطناع العشيرة و احتمال الجريرة.

قال: فما الغني؟

قال: قلة امانيك، و الرضا بما يكفيك.

قال: فما الفقر؟

قال: الطمع و شدة القنوط.

قال: فما اللؤم؟

قال: احراز المرء نفسه، و اسلامه عرسه.

قال: فما الخرق؟

قال: معاداتك اميرك، و من يقدر علي ضرك و نفعك [1] .

ثم التفت الي الحارث الاعور فقال: يا حارث علموا هذه الحكم اولادكم فانها زيادة في العقل و الحزم و الرأي.

يعني هذا الكلام.

(گفته شده كه اميرالمؤمنان عليه السلام از فرزندشان حسين عليه السلام سؤال نمودند:) آقايي و شرافت چيست؟ فرمود: نيكي كردن به قوم و خويشاوند، بردباري و تحمل خطا و لغزش مردم، سؤال كردند: بي نيازي چيست؟

فرمود: كم كردن آرزوها و راضي بودن به قدر كفايت.

سؤال نمودند: فقر و نيازمندي چيست؟ فرمود:

حرص، و نااميدي بسيار به فضل الهي.

سؤال كردند: پستي چيست؟ فرمود:

اين كه مردي خود را از گناه يا حوادث نگاه دارد، ولي همسر خويش را تسليم حوادث نمايد!

سؤال نمودند: پرده دري چيست؟ فرمود:

دشمني با كسي كه فرمانت مي دهد (و امير بر توست) و توان آن را دارد كه به تو ضرر و سود رساند.

(سپس اميرمؤمنان عليه السلام به حارث اعور توجه نموده، فرمودند: اي حارث! اين حكومت هاي مفيد را به فرزندانتان بياموزيد، كه موجب افزايش فكر، دورانديشي و نظر خواهد شد).


پاورقي

[1] بحارالانوار: ج 78، ص 102.