بازگشت

از خطبه هاي آن حضرت در موعظه ي اهل عراق


حمد و ستايش خدايي را كه دنيا را آفريد و آن را، خانه ي فنا و زوال قرار داد، خانه اي كه مردمش از حالي به حال ديگر مي چرخاند. فريب خورده كسي است كه دنيا او را فريب دهد، و بدبخت كسي است كه دنيا او را اغوا كند. مواظب باشيد اين دنيا شما را فريب ندهد، بدانيد دنيا اميد كسي را كه به او دل بسته است، قطع مي كند، و طمع كسي كه به او طمع مي ورزد، مي خشكاند. امروز مي بينم شما بر امري اجتماع نموديد كه غضب و ناراحتي خداوند را فراهم نموده است. او روي از شما گردانده و عذابش را براي شما مهيا، و رحمت خود را از شما دور نموده است.

چه پروردگار خوبي داريم و شما چه بندگان بدي هستيد، به زبان اقرار به طاعت الهي نموديد و به پيامبرش ايمان آورديد، سپس براي قتل و كشتن فرزندان و ذريه اش حمله ور شديد. يقينا شيطان بر شما چيره شده و ياد خدا را از شما گرفته است. مرگ بر شما! و بر اراده و قصدتان! همانا ما از خداييم و به سوي او برمي گرديم. اينها قومي هستند كه بعد از ايمانشان كافر شدند و قوم ظالمان از رحمت الهي دور خواهند بود.

«در اين زمان شمر لعين پيش آمد و گفت چه مي گويي؟ چيزي بگو تا بفهميم.»

حضرت فرمود: مي گويم:

تقواي الهي پيشه كنيد و دست از قتل و كشتن من برداريد، چرا كه قتل من براي شما حلال و جايز نيست و هم چنين دست از غارت حرم برداريد، چرا كه من فرزند دختر پيامبر شمايم، و جده ي من حضرت خديجه همسر پيامبر است

و شايد اين سخن را از پيامبرتان شنيده باشيد كه فرمودند؛ حسن و حسين دو آقاي جوانان بهشتند.