بازگشت

از خطبه هاي آن حضرت در امر به معروف و نهي از منكر


اي مردم! از موعظه ي الهي نسبت به اوليايش در نكوهش علماي يهود در قرآن عبرت بگيريد كه فرمود: «چرا ربانيون و احبار (علماي يهود) مردم را از گفتار گناه آميز نهي نمي كنند!؟» و «كافران از بني اسرائيل لعنت كرده شدند... چه كار بدي مي كردند».

خداوند آنان را نكوهش نمود، زيرا گناه و فساد ستمگران را مي ديدند، ولي به سبب دو چيز، آنان را باز نمي داشتند: اول. ميل و رغبت به مال آنان؛ دوم. ترس و خوف از آنها.

و حال آن كه خداوند مي فرمايد: «از مردم نهراسيد و فقط از من خوف داشته باشيد». و فرمود: «مرد و زن مؤمن، بعض آنان، پشتيبان بعض ديگر هستند، امر به معروف مي كنند، و نهي از منكر مي نمايند».

خداوند امر به معروف و نهي از منكر را به عنوان وحي از ناحيه خود آغاز كرد، زيرا خدا مي داند اگر اين دو امر انجام گيرد، تمام واجبات بپا مي شود، چه آسان و چه مشكلش.

و امر به معروف و نهي از منكر دعوتي است به اسلام، همراه با بازگرداندن حقوق ديگران، و مخالفت با ستمگر و تقسيم بيت المال و غنيمتها و گرفتن زكات از مكان هاي خود و پرداخت آن به مستحقان آن است.

سپس شما اي گروه مشهور به علم و دانش، كه به عنوان افراد خير از شما ياد مي شود.

و معروف به موعظه كردن هستيد، در دل مردم، از شما هيبتي وجود دارد كه خدا اين هيبت را قرار داده است. انسان هاي شريف مدهوش شما هستند و انسان هاي ضعيف شما را اكرام مي كنند و كسان خود را بر شما ايثار مي نمايند كه هيچ برتري بر آنها نداريد. در حوايج مردم كه مسئولان، از دادن آن امتناع مي كنند، شما شفاعت مي كنيد و در گذرگاه ها به هيبت پادشاهان و بزرگان راه مي رويد. آيا همه اينها چيزهايي نيست كه شما بدان رسيديد تا اين كه اميد رود شما نسبت به حقوق الهي قيام كنيد، اگر چه نسبت به بيشترين حقوق الهي تقصير و كوتاهي مي ورزيد و نسبت به حقوق ائمه كوتاهي مي كنيد. اما حقوق ضعفاء را كه پايمال نموديد و اما حقوق خودتان بخيال خودتان مطالبه نموديد، نه مالي را بذل نموديد، و نه جاني را براي خدا به مخاطره انداختيد و نه با خانواده و عشيره خود بخاطر خدا درگير شده ايد.

شما از خداوند انتظار بهشتش را داريد و اميد داريد، همسايگي پيامبرانش را داشته باشيد و اميد امان از عذاب خداوند داريد، در حاليكه، اي اميدواران بخدا، من بر شما مي ترسم كه عذابي از عذابهاي الهي شما را فراگيرد، زيرا شما در پرتو عنايت خدا به منزلتي از كرامت الهي رسيد كه خداوند بوسيله آن شما را برتري داد. و بندگان مؤمن به خدا فراوانند كه آنها را احترام نمي كنند و حال آن كه شما به خاطر خدا احترام داريد. و به چشم خود ملاحظه مي كنيد كه پيمان هاي خدا شكسته شده و شما خوف نداريد با آن كه براي يك نقض عهد پدرانتان هراسناكيد در حالي كه عهد رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم شكسته شده است، كورها و لال ها و زمين گيرها در شهرها، بي سرپرست مانده اند و به آنها رحم نمي شود. شما به اندازه ي مسئوليت خود كار نمي كنيد و به كسي كه كار مي كند خضوع نمي كنيد. و با مصالحه و سازش و تساهل و تسامح با ظالمان، خود را آسوده مي داريد.

تمامي اينها از مواردي است كه خداوند به شما فرمان داده كه نهي كنيد، ولي شما از آن غافليد، مصيبتي كه از ناحيه شما به خاطر تسليمتان مي رسد، از تمامي مردم بدتر است، چرا كه شما عالمان اين قوم هستيد. اي كاش! شما كوشش و تلاش مي كرديد. (اي كاش شما مي فهميديد).

چرا كه تمامي امور و احكام به دست عالمان ديني است، كساني كه بر حلال و حرام خداوند امين هستند، در حالي كه اين مقام از شما گرفته شده است، و اين مقام گرفته نشد مگر به خاطر اين كه از اطراف حق پراكنده شديد، و در سنت و روش پيامبر اختلاف كرديد و چنانچه در راه خدا بر اذيت ها و سختي ها صبر كنيد، امور الهي به شما باز مي گردد و از ناحيه شما صادر مي شود و شما مرجع كار مردم مي شويد، ولي شما جاي خود را به ستمگران داديد و زمان امور الهي را به آنها سپرديد، در حالي كه اين ستمگران بي پروا وارد شبهات مي شوند و در شهوتراني غوطه ور مي باشند، و ترس از مرگ و دلبستگي به دنيايي كه از آن دل خواهيد كند باعث شد، كه شما تسليم آنها شويد. در نتيجه مستضعفان را به آنان تسليم نموديد، تا برخي را برده خود و برخي ديگر به خاطر يك لقمه نان مغلوب نمايند. حكومت را به رأي خود زير و رو كنند و به پيروي از اشرار و گهنكاران، هوسراني نمايند. در هر شهري، سخنوري توانا دارد، و تمام سرزمين اسلامي زير پاي آنهاست و دستشان در همه جا باز است، و مردم زير سلطه ي آنهايند و هيچ راه دفاعي ندارند.

برخي ستمگري معاند و برخي فرمانروايي مسلط بر ضعيفان كه نه به خدا اعتقادي دارد و نه از معاد هراسناك است.

شگفتا از اين اوضاع! و چرا تعجب نكنم در حالي كه سرزمين اسلامي لگدكوب ظالمي دغل، و ماليات بگيري سختگير، و فرمانروايي بي رحم است، اين جاست كه بايد خداوند بين ما و ايشان قضاوت و حكم كند.

بارالها! تو خود مي داني كه قيام ما به خاطر رقابت دنيوي با سلطان و سلطنت و ميل و رغبت به دنيا نيست، بلكه به خاطر اين است كه نشانه هاي دينت را در عالم مشاهده كنيم و صلاح و خوشبختي را در سرزمين هايت گسترش دهيم تا بندگان مظلومت، آسوده زندگي كنند، و فرايض و واجبات و سنت الهي و اسلامي به كار گرفته شود. شما بايد ما را ياري دهيد و همراه ما گرديد. اكنون سلطه ي ستمكاران بر سر شماست و مي خواهند نور پيامبرتان را خاموش نمايند، (اگر ما را ياري نكنيد) خداوند ياور ماست و بر او توكل مي كنيم و به سوي او باز مي گرديم و سرانجام كار به دست اوست.