بازگشت

خطبه آن حضرت در ترغيب مردم به مبارزه با ظلم


اي مردم از آنچه خداوند اولياء خود را به آنها پند داده عبرت گيريد، همانند بدگوئي او از راهبان مسيحي، آنگاه كه فرمود: «چرا بزرگان دين مسيحي آنان را از گفتار زشتشان بازنداشتند»، و فرمود: «آنانكه از بني اسرائيل كافر شدند بوسيله داود و عيسي بن مريم مورد لعنت قرار گرفتند، زيرا عصيان كرده و از حد خود تجاوز مي كردند، آنان از كردارهاي زشتي كه عمل مي كردند نهي نمي نمودند، و چه كار بدي مرتكب مي شدند».

و دليل آنكه خداوند ايشان را سرزنش كرد آن بود كه كارهاي زشت و فسادانگيز را از ستمكاران روزگارشان مي ديدند، امّا ايشان را از آن نهي نمي كردند، تا از آنان بهره هاي مادي ببرند و از دشمني شان در امان باشند، در حالي كه خداوند مي فرمايد: «از مردم نهراسيد و تنها از من خوف داشته باشيد»، و مي فرمايد: «از زنان و مردان با ايمان گروهي بر گروه ديگر برترند،

آنان را به كارهاي نيك امر و از كارهاي زشت بازمي دارند».

خداوند ابتدا از امر به معروف و نهي از منكر كه امري واجب است نام مي برد، زيرا مي داند كه هرگاه انجام پذيرد همه واجبات آسان و مشكل آنها انجام مي گيرد، چرا كه امر به معروف و نهي از منكر به اسلام مي خواند، ضمن آنكه كارهاي زشت را رد و با ستمكاران مخالفت مي ورزد و نيز تقسيم بيت المال و غنائم و گرفتن صدقات از جايگاههاي آن و مصرف كردنش در راههاي درست آن مي باشد.

اي مردمان نيرومند، شما گروهي هستيد كه به دانش و نيكي و خيرخواهي شهرت يافته ايد، در پرتو دين خدا در دلهاي مردم عظمت و مهابت يافته ايد، شرافتمند از شما حساب مي برد، و ضعيف و ناتوان شما را گرامي مي دارد، و كساني كه با شما در يك درجه اند و بر آنها حق نعمتي نداريد، شما را بر خود مقدّم مي دارند، در حاجتها شفاعت مي كنيد، آنگاه كه از خواهندگانش دريغ مي دارند، و در راه همچون پادشاهان با هيبت و همچون بزرگان با افتخار راه مي رويد.

آيا همه اينها بخاطر آن نيست كه از شما انتظار مي رود به حقوق الهي قيام كنيد، و اگر چه از بسياري از حقوق خداوند كوتاهي مي كنيد،

و حق پيشوايان را خفيف مي شماريد، اما حق ناتوانان را ضايع ساختيد، و اما حق خودتان را به گمانتان طلب كرده ايد، نه مالي را بذل كرده ايد، و نه جاني را در راهي كه براي آن خلق شده در مخاطره انداخته ايد، و نه در راه خدا يا خويشاوندي دشمني ورزيده ايد.

و شما از خداوند انتظار داريد كه شما را در بهشت ساكن گرداند و همنشين پيامبرانش بنمايد و از عذابش در امان دارد، من بر شما كه بر گردن خدا منت مي نهيد، مي ترسم كه از طرف خدا بر شما عذاب و گرفتاري فرود آيد، زيرا شما به مقام بزرگي رسيده ايد كه ديگران دارا نيستند و بر ديگران يافته ايد، نيكان و پاكان را احترام نمي كنيد، در صورتي كه شما به خاطر خدا در ميان مردم مورد احترام هستيد.

شما به چشم خود مي بينيد كه پيمانهاي الهي را مي شكنند و با قوانين خدا مخالفت مي كنند، ولي بيم و هراسي به خود راه نمي دهيد، با آنكه از نقض عهد و پيمان پدرتان به هراس مي افتيد، ولي پيمانهاي رسول خدا شكسته و خوار و بي مقدار گشته است، امّا شما هيچ اهميت نمي دهيد، افراد كور و لال و زمين گير در كشور اسلامي بدون سرپرست و مراقبت مانده اند و بر آنها رحم نمي شود، شما در خور موقعيّت و منزلت خويش كار نمي كنيد، و با كسي هم كه وظيفه خود را در اين مورد انجام مي دهد ياري و همكاري نمي كنيد، و با سازش و همكاري و مسامحه با ستمكاران خود را آسوده مي داريد، خداوند فرمان جلوگيري از منكرات و بازداشتن مردم از آنها را داده است، ولي شما از آن غافليد.

مصيبت شما عالمان امت از همه بيشتر است، زيرا موقعيت و منزلت عالمان دين مورد تعرض قرار گرفته است، و اي كاش اين را مي دانستيد، زيرا زمام امور بايد در دست كساني باشد كه عالم به احكام الهي و امين حلال و حرام او هستند، و شما داراي اين مقام بوديد و از دستتان گرفتند، و هنگامي اين مقام را از دست شما گرفتند كه از پيرامون حق پراكنده شديد و با وجود دليل روشن در سنت پيامبر اختلاف ورزيديد.

و اگر در راه خدا مشكلات را تحمّل كرده، در برابر آزارها و فشارها شكيبائي از خود نشان مي داديد، زمام امور در قبضه شما قرار مي گرفت و همه امور با نظر شما گردش مي كرد، ولي شما ستمگران را بر موقعيت خود مسلّط ساختيد و امور خدا را به آنان تسليم كرديد، تا با شبهات كار كنند و در شهوات و هوسرانيهاي خود پيش روند، آنان را بر اين مقام مسلّط نساخت مگر گريز شما از مرگ و دلبستگيهايتان به زندگي چند روزه دنيا.

شما با اين كوتاهيها ناتوانان را زير دست آنها قرار داديد، تا گروهي را برده و مشهور و گروه ديگر را براي زندگي توأم با شكست بيچاره سازند، و به پيروي از اشرار و در اثر گستاخي در پيشگاه خداوند جبار در اداره حكومت با ميل و هواي خود رفتار كنند و دل به رسوائي و هوسراني بسپارند.

در هر شهري از شهرها گوينده اي بر فراز منبر مي فرستد و همه كشور اسلامي زير پاي آنهاست و دستشان در همه جا باز است و مردم برده آنان و در اختيارشان هستند، هر دستي كه بر سر آنها فروكوبد نمي توانند از خود دفاع كنند، دسته اي زورگو و معاندند كه بر هر ناتوان و ضعيفي فشاري مي آورند، و برخي فرمانروايند كه به خداي آفريدگار و ميراننده عقيده اي ندارند.

شگفتا از اين وضع، چرا در شگفت نباشم در حالي كه زمين در تصرف فردي ستمگر و دغل كار و باجگيري نابكار است كه بر مؤمنان بي هيچ ترحم و دلسوزي حكمراني مي كند، و خدا در كشمكش ميان ما حاكم و او به حكم خود بين ما داور است.

پروردگارا! اين حركت ما نه بخاطر رقابت و بر سر حكومت و قدرت و به منظور بدست آوردن مال دنياست، بلكه بخاطر آنست كه نشانه هاي دين تو را به مردم نشان دهيم، و اصلاحات را در كشور اسلامي آشكار سازيم، تا بندگان ستمديده ات از چنگ ظالمان در امان باشند و واجبات و احكام و سنتهاي تو اجرا گردد.

اينك (شما اي بزرگان) اگر مرا ياري نكنيد ستمگران بر شما چيره مي گردند و در پي خاموش ساختن نور پيامبرتان مي كوشند، و خداوند ما را كافي بوده و بر او توكل مي كنيم و بسوي او تضرع نموده و بازگشت بسوي اوست.