بازگشت

دعاي آن حضرت بر ابي سفيان


روايت شده: بعد از آنكه با عثمان بيعت شد، ابوسفيان دست آن حضرت را گرفت و گفت: اي پسر برادرم مرا به قبرستان بقيع ببر، امام او را به آنجا برد، زماني كه وسط قبرستان رسيدند امام را به كناري كشيد و با صداي بلند فرياد زد: اي در گور قرار گرفته ها امري كه (خلافت) براي آن با ما مي جنگيديد در دست ما قرار گرفته در حالي كه شما پوسيده ايد.

امام فرمود:

خداوند موهاي سفيد و چهره ات را زشت گرداند.

آنگاه امام دستش را از دست او جدا ساخت و او را رها نمود.