بازگشت

دعاي آن حضرت بر ابن ابي جويريه مزني


روايت شده كه آن حضرت امر فرمود تا خندقي بكنند، پس دور لشكر ايشان حفره اي شبيه خندقي كنده شد، پس به دستور امام آن را پر از خاشاك نمودند، آنگاه امر فرمود تا آنها را آتش بزنند، تا ايشان بتواند از يك جهت با دشمن بجنگد.

روايت شده مردي اسب سوار از لشكر عمر بن سعد بنام ابن ابي جويريه مزني رو به ايشان كرد، هنگامي كه نگاهش به آتش افتاد كه شعله هايش زبانه مي كشيد دست برهم زده و گفت: اي حسين و اي ياران حسين شما را بشارت بر آتش دهم، در مورد آن در دنيا تعجيل نموديد، امام فرمود:

خداوندا! عذاب آتش را در دنيا به او بچشان.

آنگاه اسبش رم كرده و او را در آتش افكند، و سوخت.