بازگشت

دعاي فرج


420. الإرشاد - به نقل از ربيع -: امام صادق عليه السلام را ديدم كه به گاه ورود بر منصور عبّاسي، لب هايش را تكان مي داد و هر چه [بيشتر] مي جنبانْد، خشم منصور فرو مي نشست. به نزديكش كه رسيد، منصور از او خشنود شد.

چون امام صادق عليه السلام از نزد منصور خارج شد، او را دنبال كردم و گفتم: اين مرد (منصور) از خشمناك ترينِ مردم بر تو بود. چون وارد شدي، لب هايت را مي جنبانْدي و هر چه بيشتر ادامه مي دادي، خشمش [بيشتر] فرو مي نشست. [لب] به چيز مي جنباندي (چه ذكري مي گفتي)؟

فرمود: «دعاي جدّم امام حسين عليه السلام را مي خواندم».

گفتم: فدايت شوم! اين دعا چيست؟

فرمود: «اي ساز و برگ من، به گاه گرفتاري! و اي فريادرس من، به هنگام سختي! مرا با چشمت كه نمي خوابد، حفظ كن و زير سايه ستونت كه خم نمي شود، بگير».

اين دعا را حفظ كردم و هيچ گرفتاري اي به من نرسيد، جز آن كه با خواندن اين دعا گشايش يافت.