بازگشت

دعوت فرزندش علي اكبر به شكيبايي


293. الأمالي، صدوق - به نقل از عبد اللَّه بن منصور، از امام صادق عليه السلام، از امام باقر، از امام زين العابدين عليهم السلام -: چون [علي اكبر] براي مبارزه به سوي لشكر عمر بن سعد رفت، امام حسين عليه السلام چشمش گريان شد و گفت: «خدايا! تو بر آنان گواه باش كه فرزند پيامبرت و شبيه ترينِ مردم به او در شكل و خو، به سوي آنان بيرون شد».

علي اكبر، شروع به رجزخواني كرد و گفت:

من، علي بن حسين بن علي ام

ما و آل خدا به پيامبر صلي الله عليه وآله سزاوارتريم.

آيا نمي بينيد كه چگونه از پدرم حمايت مي كنم؟

آن گاه، ده تن از دشمنان را كُشت. سپس به نزد پدرش بازگشت و گفت: اي پدر، عطش!

امام حسين عليه السلام فرمود: «پسر عزيزم! شكيبا باش. جدّت با كاسه پُر، تو را سيراب مي كند».

علي اكبر، بازگشت و باز جنگيد تا چهل و چهار نفر از آنان را كُشت. سپس، خود به شهادت رسيد. درود خدا بر او باد!

294. مقاتل الطالبيّين - به نقل از سعيد بن ثابت -: چون علي اكبر براي مبارزه به سوي آنان رفت، امام حسين - كه درودها و سلام خدا بر او باد -، پلك هايش را برهم نهاد و گريست و گفت: «خدايا! تو بر آنان گواه باش كه جواني به سوي آنان رفت كه شبيه ترينِ مردم به پيامبر خداست».

علي اكبر با آنان به شدّت جنگيد. سپس، نزد پدرش بازگشت و گفت: اي پدر، عطش!

امام حسين عليه السلام به او فرمود: «محبوب من! شكيبا باش كه شب نرسيده، از كاسه پيامبر خدا، سيراب مي شوي».