بازگشت

دژ الهي


34. التوحيد - به نقل از اسحاق بن راهويِه -: هنگامي كه امام رضا عليه السلام سفرش را به نيشابور به پايان رساند و عازم رفتن به سوي مأمون شد، راويان حديث، در اطراف ايشان حلقه زدند و به ايشان گفتند: اي پسر پيامبر خدا! از پيش ما مي روي و براي ما حديثي نمي گويي تا از تو استفاده كنيم؟

امام عليه السلام در حالي كه در كجاوه نشسته بود، سرش را بيرون آورد و فرمود: «از پدرم موسي بن جعفر عليه السلام شنيدم كه گفت از پدرش جعفر بن محمّد عليه السلام و او از پدرش محمّد بن علي عليه السلام و او از پدرش علي بن حسين عليه السلام و او از پدرش حسين بن علي عليه السلام و او از پدرش امير مؤمنان علي عليه السلام و او از پيامبر خدا و او از جبرئيل عليه السلام و او از خداوند شنيده كه فرموده است: لا اله الّا اللَّه، دژِ من است. هر كس به دژِ من درآيد، از عذاب من، در امان خواهد بود».

چون مَركب به راه افتاد، امام رضا عليه السلام ما را ندا داد و فرمود: «با شرطهاي آن، و من، از شرطهاي آن هستم».