بازگشت

مقدمه


چه مي توان گفت درباره شخصيتي كه از ولادت تا شهادتش و حتي پس از شهادت هم پيمان قرآن بود، جد بزرگوارش رسول خدا در هنگام ولادتش قرآن را به اوتلقين كرد، و نيز در حالي كه سرش بر نيزه بود قرآن تلاوت كرد.

محمد جواد مغنيه مي گويد: «امام حسين (ع) با جان ، عمل ، گوشت و خونش قرآن را ترجمه كرد، چون آنچه به بشريت عطا كرد به هيچ كس از خلايق نداده است ...كدام هدايت كننده يا مصلحي خون ، جان و خون هاي خاندان ، فرزندان ، برادران و يارانش رافدا كرد؟ هدف او اين بود كه اين خون انقلابي ، صاعقه اي برهر ظالمي و نيرويي براي هر مظلومي شود، و حجّتي باشد بر هركسي كه در برابر ظلم و تجاوز در هر زمان و مكاني ساكت بماند، و چشم پوشي كند»

و اين مورد، عشق حضرت را به ذات حق و ذكر او آشكار مي كند، حتي در سخت ترين شرايط ، حضرت قبل از شهادت و پيوستن به خالق خود آياتي از قرآن مجيد را تلاوت كرد، و به تسبيح و تقديس خدا پرداخت ، و به لشكر كه او را محاصره كرده بودند،اعتنا نكرد، در حالي كه آنها در انتظار بودند كه به او حمله كنند، بلكه مشغول مناجات با خالقش بود، و به آسمان نگاه كرده و مي گفت :



إلهي تركت ُ الخلق َ طرّاً في هواكا

و أيتمت ُ العيال َ لكي أراكا



فلو قطّعتني بالحب ِّ إرباً

لِما مال َ الفُوادُ الي سِواكا



شايد سخني به گزاف نباشد اگر بگويم : حسين عين قرآن است ، و قرآن عين حسين است ، چون وي قرآن را با گفتار و رفتارش ترجمه كرد، و قرآن به وسيله آيات و سوره هايش بر او دلالت كرد. وقتي حضرت سخن مي گويد گويي جبرئيل آن را بر زبانش جاري مي كند، چنانچه گفت : «اموالت را بخور قبل از اين كه تو را بخورد»، و اين عين سخن خداي متعال است : (وَالذين يكنزون الذَّهب وَ الْفِضَّة َ و لَا يُنفِقُونَهَا في سَبيل ِ اللّه ِفَبَشِّرْهُم ْ بِعَذاب ٍ اَليم ٍ. يَوم َ يَحْمي عَلَيْهَا في نَارٍ جَهَنَّم َ فَتُكْوي بِهَا جِبَاهُهُم وَ جُنُوبُهُم ْ وَ ظُهُورُهُم هذا مَا كَنَزْتُم ْ لِاَنْفُسِكُم ْ فَذُوقُوا مَا كُنْتُم ْ تَكْنِزُون َ)

و همچنين آيات زيادي بر رفتار آن حضرت دلالت مي كنند، از جمله : (وَ اصبِرْعَلي مَا اَصَابَك َ اِن َّ ذلِك َ مِن ْ عَزْم ِ الْاُمُورِ)، (وَ جَاهِدُوا في ِ اللّه ِ حَق َّ جِهَادِه ِ)، (وَلَتَصْبِرَن َّ عَلي مَا اذَيْتُمُونَا)، (وَ يُؤْثِرُون َ عَلي اَنْفُسِهِم ْ وَ لَو كَان َ بِهِم ْ خَصَاصَة ٌ).

خداوند پس از اين كه پاكي ولادت به او عطا كرد، شهادت را نيز نصيب اش گردانيد، و وي را در مرتبه پيغمبران ، صدّيقين ، شهدا و نيكان قرار داد، زيرا در برابر او خضوع و انقياد كرد، و لذا عاقبت كار او خير بود؛ چنان كه خداي متعال فرموده است : (وَمَن ْ يُطِع ِ اللّه َ وَ الرَّسُول َ فَاُولئِك َ مَع َ الَّذين َ اَنْعَم َ اللّه ُ عَلَيْهِم ْ مِن َ النَّبِيّين َ وَ الصِّدِّيقين َ وَالشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحين َ وَ حَسُن َ اُولئِك َ رَفيقاً)

هر كس در سخنان ابي عبدالله الحسين (ع) و خطبه هاي او دقت كند، مي بيند كه اين سخنان به الفاظ و آيات قرآني مزيّن شده است . هم چنان كه طلا با عقيق زينت شود،و اين كار تنها از كسي بر مي آيد كه از احساس ادبي لطيفي برخوردار باشد، و سخنان آفريدگار و آفريده را در هم بياميزد، پس از دقت و كاوش در سخنان امام حسين در زمينه هاي مختلف ، مي بينيم كه آن حضرت واژه ها و آيات قرآن را به طور «تضمين » در سخنان خود به كار مي برد، نظير سخن او خطاب به ابي ذر هنگامي كه وي به دستور عثمان به «ربذه » تبعيد شد:

«يا عمّاه ، إن َّ اللّه قادر أن يغيّر ما قد تري ، و اللّه (كُل َّ يَوْم ٍ هُوَ في شَأن ٍ)، و قد منعك َ القوم ُ...». و نيز به طور «تذييل » به كار مي برد، نظير سخنان او به نافع بن ازرق درباره صفت خداوند: «معروف بالايات ، موصوف بالعلامات ، (لَا اِله الّا هُوَ)، (الكَبيرُالْمُتَعَال ِ).

و سخنان خداوند به سادگي و رواني بر زبان جاري مي شد، و او سخنش را از سخن خدا آغاز مي كرد، و بدان پايان مي داد، بدون اين كه خللي در معنا و يا ساختار آن وارد شود،و لذا محدثان و مورخان نتوانستند اين هماهنگي را درك كنند، و هم چنين محققان معاصر از اين امر عاجز مانده اند. و مي بينيم كه آنان در حاشيه به آيات اشاره نمي كنند، و آنها را در ميان پرانتز قرار نمي دهند؛ چنان كه در ساير متن ها اين كار را مي كردند، زيرا گمان مي كردند كه اين آيات قراني جزئي از سخنان حسين (ع) است .

هم چنان در ميان سخنان آن حضرت به وجود انواع آرايه هاي بلاغي ديگر از قبيل «براعة استهلال »، «اشاره » و «استشهاد» پي مي بريم ، كه مجالي براي بازگو كردن آنها در اين مقال نيست .

اينك مجموعه اي از آياتي كه امام به تفسير آنها پرداخته است ، و ما آنها را از ميان سخنان و گفتارها و حكمت هاي او ـ كه از طريق عامه و خاصه روايت شده ـ برگزيديم ،ارائه مي دهيم ، و به خاطر طولاني نشدن بحث از ذكر اسناد و نام راويان خود داري كرديم ،و از متن سخنان حضرت تنها به آنچه مورد نياز ما بود بسنده كرديم .