بازگشت

عامل به كتاب خدا و سنت پيامبر


ويژگي دوم حاكم اسلامي آن است كه در برابر دستورهاي خدا و پيغمبر او تسليم باشد و به دلخواه خود و مصلحت سنجي هاي بي اساس ، حريم قوانين و مقررات الهي را نشكند و بدعت در دين نگذارد.

امام در نامه خود به كوفيان يكي از ويژگي هاي رهبري جامعه را «عمل به قرآن » و«وقف خود در راه خدا» معرفي مي كند: «فلعمري ما الامام بالكتاب و الاخذ بالقسط و الدائن بالحق و الجالس نفسه علي ذات الله»

متأسفانه بسياري از حاكمان پس از رحلت پيامبر به اين آفت دچار شدند. يكي ازمحورهاي مخالفت امام حسين (ع) و بسياري از شخصيت هاي موجه آن زمان با خلفا به خصوص امويان بدعت گزاري ايشان در دين خدا بود. ابوذر در سرزمين شام با ابراز نارضايتي از رفتار و عملكرد كارگزاران حكومتي مي گويد:«حاكمان اعمال قبيح انجام دادند، اعمالي كه نمونه آنها را قبلاً نديده بوديم . مثل خاموش كردن سنتي ، زنده نگاه داشتن بدعتي و سخنگوي حقي كه دروغگو شمردند و بخشش هاي بدون رعايت تقوا...»

وي به مردم توصيح مي كرد«اگر چيزهاي نوظهوري را كه سابقه ديني براي آنها سراغ نداريد، پايه گذاري كردند، از آنان فاصله بگيريد و آنان را سرزنش كنيد، هر چند به شكنجه و محروميت و تبعيد شما بيانجامد.»

امام حسين (ع) در نامه شديد اللحن خود به معاويه ضمن يادآوري جنايات او، وي را در ماجراي زياد ابن ابيه مورد سرزنش قرار مي دهد كه آيا تو نبودي كه سنت - رسول خدا را عمداً ترك كردي و هواي نفست را پيروي نمودي ؟ «فتركت سنته رسول الله واتبّعت هواك بغير هدي ً من الله؟».

همه كساني كه با امويان مخالف بودند، يكي از مهمترين سياست هاي حكومت آنان را «بدعت گزاري در دين » مي دانستند. و بزرگترين آنها نيز «بدعت سلطنتي كردن خلافت پيغمبر» بود كه مورد اعتراض بسياري از بزرگان قرار گرفت . امام حسين (ع) نيز قيام خود را به كلامي از رسول خدا (ص) مستند ساخت كه «من رأي سلطاناً جائراً مستحلّا لحرم الله، ناكشاً لعهد الله، مخالفاً لسنة رسول الله، يعمل في عبادالله بالاثم و العدوان فلم يغيّر عليه بفعل و لاقول ، كان حقاً علي الله ان يدخله مدخله » يعني كسي كه سلطان ستمگري را ببيند كه حرام هاي خدا را حلال كرده ، عهد و پيمان خدا را شكسته ، با سنت رسول خدا مخالفت نموده ، درباره بندگان خدا بر اساس گناه و تجاوز رفتار مي كند و با كردارو گفتار خود به مقابله با او برنخيزد، شايسته است كه خداوند او را نيز در همان جايگاهي قرار دهد كه آن سلطان ستمگر را قرار داده است .

چنان كه حضرت در نامه خود به اشراف بصره مبناي دعوت خود را از آنان «عمل به كتاب خدا و سنت پيامبر او» قرار مي دهد، چرا كه «سنت پيامبر از بين رفته و بدعت ها احيا شده است ».