بازگشت

غصب حق اهل بيت پيامبر


چون حكومت در مكتب تشيع جنبه الهي داشته و به نصب از سوي پيامبر نياز داشت ، حكومت هايي كه از اين پشتوانه بي بهره بودند، مشروعيتي نداشتند. و امويان نه تنها از چنين پايگاهي بي بهره بودند، بلكه پيامبر اختصاصاً خلافت خود را بر آنان حرام ساخته و فرموده بود: «ان الخلافة محرمة علي آل ابي سفيان ». چنان كه در زبان حيات خود نيز ايشان را كه در فتح ملكه و از ترس جان خود ظاهراً اسلام آوردند و به آزاد شدگان رسول خدا شهرت داشتند (طلقاء)، از قرار گرفتن در مراكز قدرت و نفوذ و دستيابي به بيت المال بر حذر مي داشت و اجازه رسيدن به مناصب اجتماعي و سياسي را به آنان نمي داد. امام حسين (ع) نيز به اين واقعيت كه ايشان از ترس و در ظاهر مسلمان شدند تااز مجازات اعمال گذشته خود نجات يابند، واقف بود. و حتي معاويه را به خاطر گفتار و كردارش از همين اسلام ظاهري هم مرتد مي دانست .

و بارها در پاسخ كساني كه از حضرت مي خواستند كه به مخالفت با حكومت يزيد بر نخيزد و بيعت كند، فرمود: «چگونه مي توانم خلافت خانداني را به رسميت بشناسم كه پيامبر درباره آنان چنين فرموده و خلافت را برايشان حرام كرده است ؟

امام در سخنراني معروف خود در مني به وضوح از فقدان مشروعيت حكومت سخن مي گويد. او را طغيان گري مي خواند كه با حيله و نيرنگ حكومت را به چنگ آورده و رفتار ظالمانه و جنايتكارانه او را با اهل بيت پيامبر و شيعيان آنان گوشزد مي كند.