بازگشت

فلسفه و اهداف حكومت


بررسي فلسفه و اهداف حكومت از مهم ترين مسائل اين مقوله به شمار مي رود.مي توان با استفاده از سخنان امام دريافت كه از ديدگاه آن حضرت فلسفه حكومت در اين مكتب «حفظ اسلام » است و بس . حفظ اسلام به معناي نشر و گسترش معارف دين درجامعه و تعميق عقايد و اخلاق مردم ، تحقق اهداف دين و حاكميت قوانين و احكام آن در زندگي فردي و اجتماعي انسان است . وقتي كه از امام درخواست شد تا با حكومت يزيد بن معاويه بيعت كند، فرمود: «انا لله انا اليه راجعون و علي الاسلام السلام قد بليت الامه براع ٍ مثل يزيد»

اين سخن به اين معناست كه حاكميت جامعه بايد به دست كسي باشد و به گونه اي باشد كه در پرتو آن اسلام نشر و گسترش يابد. در حالي كه با قدرت شخصي چون يزيد بايد فاتحه اسلام را خواند. آيا در يك جامعه اسلامي مردم مسلمان بالاخص رجال و شخصيت هاي موجه جامعه كه اميد مردم اند و مهمتر از آن شخصيتي چون حسين بن علي (ع) كه انتسابش به پيامبر اسلام مهمترين وجهه شخصيت اوست ، مي توانند در برابر چنين خطري بي تفاوت بوده و سكوت اختيار كنند؟ به همين دليل بود كه امام در برابر كساني كه از آن حضرت خواستند سكوت اختيار كند و اگر با يزيد بيعت هم نمي كند، لااقل مخالفت نكرده و انزوا اختيار نمايد، فرمود: «اف ّ لهذا الكلام ابداً مادامت السموات و الارض »

امام براي حكومت اهدافي ترسيم نموده كه هيچ يك از آنها در زمان حاكميت امويان تحقق نداشت . آشنايي با اين اهداف بيش از پيش ما را با نگاه پيشوايان معصوم به مقوله حكومت و امتياز آن از مكاتب ديگر آشنا مي سازد. امام بر خلاف مكاتب سياسي رايج دنيا، اهداف حكومت را بسيار فراتر از تأمين رفاه و امنيت دنيوي و معيشتي مردم مي داند. امام در واپسين فراز سخنراني مهمي كه در اواخر عمر معاويه در موسم حج و سرزمين مني و با حضور صدها تن از رجال و شخصيت هاي مذهبي و سياسي عصر خويش ايراد كرده و اهداف خود را از تلاش براي به دست گرفتن حكومت چنين ترسيم مي كند:

«اللهم انك تعلم انه لم يكن ما كان منّا تنافساً في سلطان و لا التماساً من فضول الحطام و لكن لنري المعالم من دينك و نظهر الاصلاح في بلادك و يأمن المظلومون من عبادك و يعمل بفوائهنك و سننك و احكامك »

امام پس از بيان اين نكته كه نه به دنبال سلطنت و رياست بر مردم هستيم و نه در پي رسيدن به ثروت و مال دنيا، اهداف خود را تعيين مي كند:

1- آشكار كردن نشانه هاي دين تو؛

2- اصلاح زمين تو؛

3- ايجاد امنيت براي بندگان مظلوم تو؛

4- عمل كردن به واجبات ، سنتها و احكام و قوانين تو.

از بيان امام استفاده مي شود كه امويان نه تنها هيچ يك از امور ياد شده را در جامعه فراهم نساختند، بلكه بيشترين تلاش خود را در جهت مقابله با آن به كار بستند.مبارزه با نشانه هاي دين خدا، فساد در زمين ، ستم به مردم و حتي سلب امنيت از ستمديدگان كه حق اعتراض هم نداشتند و جايگزين كردن سنت هاي عصر جاهليت به جاي احكام و قوانين و سنن الهي ، بخشي از اعمال حكومت هاي غاصب به ويژه امويان بود.

در اين باره در بخش هاي بعدي مقاله در بحث «مشروعيت حكومت » سخن خواهيم گفت . در اين جا تنها به يك نمونه اشاره مي شود كه امام در يكي از سخنراني هاي خود با مردم رفتار امويان را متذكر مي شود كه اينان اهل پيروي از شيطان ، ترك اطاعت خدا، فساد در زمين ، تعطيل و ابطال حدود الهي ، زير پانهادن قوانين الهي همچون شرب خمر و غارب اموال مساكين اند.

اين اعمال را مجوزي براي قيام و مبارزه با چنين حكومتي مي شمارند كه خود بحث جداگانه اي مي طلبد كه حق شورش و مخالفت با حكومت براي مردم بالاخص خواص جامعه در چه شرايطي مشروع است ؟ امام پس از برشماري موارد ياد شده مي افزايد: «انا اولي من قام بنصرة دين الله و اعزاز شرعه و الجهاد في سبيه لتكون كلمة الله هي العليا»

اين جمله به روشني فلسفه حكومت را از ديدگاه امام روشن مي سازد: «برتري كلمه الله»

كوفيان نيز پس از شهادت امام مجتبي (ع) بارها از حسين بن علي (ع) خواستند،علم قيام و مبارزه را بلند كرد و پس از مرگ معاويه او را به كوفه دعوت كردند و خواستار احياي نشانه هاي حق و حقيقت و از بين بردن بدعت ها بودند. بدعت هايي كه در طول ساليان متمادي ، حكومت هاي نامشروع و نالايق در جامعه رواج دادند و كيان دين را تهديد كردند.

در اين ميان مهمترين اهداف حكومت از نظر امام ، هدايت ، رشد و پيشرفت معنوي و كمالات اخلاقي مردم بود كه در پرتو حاكميت افراد شايسته و تحقق عدالت اجتماعي ميسر بود. از اين رو بارها از شايستگي اهل بيت پيغمبر براي تحقق آرمان ها و آرزوهاي رسول خدا (ص) سخن مي گفت .

در حالي كه حكومت هاي پس از پيامبر، به ويژه امويان نه تنها در چنين فكري نبودند، بلكه با ظلم و تجاوز به حقوق مردم به دنبال رياست ، قدرت و ثروت بودند.

«سخن اهل بيت اولي بولاية هذا الامر عليكم من هؤلاء المدّعين ما ليس لهم و السائرين فيكم بالجور و العدوان »