بازگشت

قرآن و ياد شهدا


در قرآن از افراد ترسو و تن پرور به شدت انتقاد شده است؛ يخشون النّاس ‍ كخشية اللّه [1] و لا طاقة لنا اليوم [2] و از افراد شجاع ستايش شده است. مثلاً بعضي براي تضعيف روحيّه ي مسلمين مي گفتند: دشمنان شما زيادند ولي مؤمنين به جاي ترس ايمانشان زياد مي شود؛ انّ النّاس قد جمعوا لكم فاخشوهم [3] .

قرآن از كساني كه عاشق جبهه هستند و بخاطر نداشتن امكانات اشك مي ريزند ستايش مي كند اعينهم تفيض من الدَّمع حَزناً الا يجدوا ما ينفقون [4] .

قرآن از كساني كه براي خون دادن تسليم فرمان هستند (گرچه خودشان ريخته نشود) ستايش مي كند. فلمّا اسلما وتلّه للجبين و ناديناه أن يا ابراهيم قد صَدّقتَ الرؤيا [5] .

قرآن كسي را كه در جبهه از خود شهامت نشان مي دهد لايق مقام مي داند. فقتل داود جالوت فاتيناه الملك و الحكمة [6] .

قرآن يكي از ارزشهاي حضرت ابراهيم را جرأت او بر شكستن بت ها مي داند. تاللّه لاَكيدنّ اصنامكم [7] .

قرآن مي فرمايد: چه بسا پيامبراني كه با همراهان مخلص به جبهه و جنگ رفتند و در برابر سختي ها سستي نورزيدند و از خود ضعف نشان نداده و سر فرود نياوردند و اينگونه كار و روحيّه ي آنان را مي ستايد

و كأيّن من نبيّ قاتل معه رِبّيونَ كثيرٌ فما وَهَنوا لِما اصابهم في سبيل اللّه و ما ضَعُفوا و مااستكانوا و اللّه يحبّ الصابرين [8] .

شايد يكي از اسرار مهم مراسم حج كه بر تمام حجاج بيت اللّه واجب شده است تا شبهايي را در بيرون مكه (بيابان مني) بمانند آن است كه آنجا قربانگاه اسماعيل و محل مبارزه حضرت ابراهيم با شيطان است.

آري وجوب توقّف در قتلگاه اولياي خدا، يك عزاداري عملي و بيادماندن ياد شهداست.

در برابر اين گروه، قرآن از گروه هايي به شدّت انتقاد كرده است از جمله:

1 - كساني كه تنها به زندگي دنيا دل بسته اند. أرضيتم بالحيوة الدنيا

2 - كساني كه رفاه زندگي را محبوب تر از جبهه و جهاد مي دانند. قل ان كان ابائكم و ابنائكم و اخوانكم و ازواجكم و عشيرتكم و اموال اقترفتموها و تجارة تخشون كسادها أحبّ اليكم من اللّه و رسوله و جهاد في سبيله فتَربّصوا... [9] .

3 - كساني كه از دشمن مي ترسند. قالوا لاطاقة لنا اليوم بجالوت و جُنوده [10] .

4 - كساني كه مسئله نا امني خانه را مطرح مي كنند و براي فرار از جببهه و جنگ، از پيغمبر مرخّصي مي خواهند. يقولون اِنّ بُيوتنا عورة و ما هي بعورة [11] .

5 - كساني كه از پيامبر براي شركت در جبهه عذرخواهي مي كنند و بهانه مي گيرند كه شركت ما در جنگ تبوك سبب گناه مي شود، زيرا در برخورد با روميان به دخترانشان نگاه خواهيم كرد و گرفتار فتنه و گناه خواهيم شد. در حالي كه بزرگ ترين فتنه و گناه كه در آن غرق شده اند، فرار از جبهه و تنها گذاشتن پيامبر است و منهم مَن يقول ائذن لي و لا تَفتِنّي اَلا في الفتنة سقطوا [12] .

كساني كه گرمي هوا را براي ترك جنگ بهانه قرار دادند. قالوا لا تَنفروا في الحَّر قل نارُ جهنّم اشدُّ حرّا [13] .

كساني كه به خاطر نرفتن به جبهه خوشحالند. فرح المخلّفون بمَقعَدهم خلاف رسول اللّه [14] .

خداوند به پيامبرش دستور مي دهد بر مرده ي مرفّهانِ بي درد و منافقانِ ترسو و فراريان از جبهه نماز نگزار و حتّي بر سر قبر فراريان نبايد حاضر شد، پس بر مزار شهدا بايد حاضر شد.

حضرت فاطمه عليهاالسلام هر هفته دوبار (دوشنبه و پنجشنبه) پياده چند كيلومتر راه را از منزل تا مزار شهداي اُحد طي مي كرد و حتّي مقداري خاك قبر شهيد را به خانه برد و از آن دانه هاي تسبيح ساخت و در دست مي چرخاند تا بدين وسيله شهدا فراموش نشوند.

خداوند آنچه در زمين و آسمان است آفريد؛اللّه الذي خلق السموات و الارض [15] و آن را مسخّر بشر قرار داد؛ سَخّر لكم ما في السموات و ما في الارض [16] و بشر را براي عبادت و بندگي آفريد؛ وما خلقت الجنّ و الانس الاّ لِيَعبدون [17] و قلّه ي عبادت نماز است و قلّه ي نماز سجده است كه در سجده بهتر است بر خاك كربلا و تربت شهيد سجده كنيم تا شهدا فراموش ‍ نشوند.

در آداب سفر حج مي خوانيم: كسي كه مكه رود و پيامبر را در مدينه زيارت نكند جفاكار است و كسي كه به مدينه رود و پيامبر را زيارت كند و شهداي اُحد را در كنار مدينه زيارت نكند، جفا كرده است، بنابراين چنين نتيجه مي گيريم كه الوهيّت مكه به نبوّت مدينه و نبوّت مدينه به شهادت اُحد پيوند خورده است. يعني مكه به مدينه وابسته و مدينه به اُحد. آيا در اين سرّي نيست كه شهداي اُحد 72 نفر بودند و شهداي كربلا 72 نفر و شهداي حزب جمهوري هم 72 نفر بودند؟!


پاورقي

[1] نساء، 77.

[2] بقره، 249.

[3] آل عمران، 173.

[4] توبه، 93.

[5] صافّات، 101 - 103.

[6] بقره، 251.

[7] انبياء، 57.

[8] آل عمران، 146.

[9] توبه، 24.

[10] بقره، 249.

[11] احزاب، 13.

[12] توبه، 49.

[13] توبه، 81.

[14] توبه، 80.

[15] ابراهيم، 31.

[16] لقمان، 20.

[17] ذاريات، 56.